part 13 (confessions)

1.6K 354 63
                                    

[چت نامجون و یونگی]

[چت نامجون و یونگی]

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

-

-

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

-

-

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

-

یونگی گیج شده بود. توی استودیوش به عقربه های ساعتی خیره شده بود که رفته رفته به 6 نزدیک میشدن. نمیدونست باید کجا بره.  کدومش مهم تر بود؟ قرار کمپانی یا هوسوک؟

5:50 دقیقه به استودیوی نامجون رفت و با اضطراب در زد.
همین که نامجون درو  باز کرد یونگی داخل رفت و مطمعن شد ک سوکجین اونجا نیست.

"ساعت ۶ با رییس کمپانی و همزمان و هوسوک قرار دارم .نمیدونم چیکار کنم. میدونم که باید با هوسوک حرف بزنم ولی همزمان این یه قرار کاری بزرگه. اون اهنگا خیلی مهمن. فاک حالم خوب نیست" یونگی گفت و سرشو تو دستاش گرفت.

"هیونگ اروم باش" نامجون هم گیج شده بود. شرایط یونگی واقعا سخت بود و نامجون نمیخواست که حتی تصور کنه یه روز جای اون بود.

یکم به اوضاع فکر کرد و شروع کرد به حرف زدن.
"اهنگات، درباره ی هوسوکن. درباره ی این که چقدر عاشقشی و چقدر دلت میخواد برگرده به زندگیت درسته؟"

Can't smile without you[SOPE]Where stories live. Discover now