1.9

7K 1.3K 760
                                    

_جئون جونگ‌کوک

در حالی که لباشو زیر گوشم میکشید آروم زمزمه کرد...
دستم شونه‌اش رو چنگ زده بود و من حتی نتونستم آب دهنم رو قورت بدم

دستاشو زیر پیرهنم برد و کمکم کرد لباسمو دربیارم

+ت..تهیونگ

صدای لرزان و خش‌دار و نفسهای بریده‌ام مدرکی بود برای اینکه من واقعا تحت تاثیرش قرار میگیرم
داشتم تحریک میشدم و نمیتونستم کاری براش بکنم، با حرک انگشتاش رو شکمم و بعد روی سینم متوجه عرقای رو پیشونیم شدم

شونه‌اش رو با دستم فشار دادم...زیر گوشم یه‌چیزایی میگفت ولی من متوجه هیچ‌کدوم نمیشدم
لباش بعد از بوسیدن زیر گوشم سمت گونه‌ام و بعد سمت لبام اومدن و من سعی میکردم لرزیدن لبهام رو کنترل کنم

انگشتای بلندش رو سمت عضوم برد و شروع کرد به تکون دادن دستش...
نفسهای بریده‌ام به گوشش برخورد میکردن و اون محکم تر از قبل نیپلامو فشار میداد

دستاشو از سینم دور کرد و بعد دور کمرم حلقه کرد...
وقتی لباشو روی لبام گذاشت و شروع به بوسیدنم کرد به‌خاطر توجهی که از شخص مورد‌علاقه‌ام میگرفتم هیجان زده شدم
بدنم از کنترلم خارج شده بود و لبام اونو متقابل میبوسیدن

اثری که انگشتای کشیده اش روی بدنم میزاشت خیلی بیشتر از این بود که نادیده گرفته بشه
نوازشاش بدنمو بی‌حس میکردن ، باعث قطع شدن نفسم میشدن...

وسط بوسه دوطرفه‌مون درد و طعم خون رو حس کردم و اون لباشو از لبام جدا کرد
هردو نفس نفس میزدیم
آروم سرمو روی شونش گذاشتم و بهش گوش کردم

_عزیزم بوی خیلی خوبی میدی

لبخند بزرگی زدم...و بدون اینکه سرمو عقب ببرم مثل کاری که دفعه قبل کرد لبامو به گردنش چسبوندم

+مرسی که باهام خوب رفتار کردی

قلبم دیوانه وار خوشو به قفسه‌سینم میکوبید و اون با شنیدن حرفم لبخندی زد. با کمکش دست بی‌حسم رو روی شونه‌اش گذاشتم و دست دیگه‌ام رو دور گردنش حلقه کردم

+توجه و ارزشی که خیلی وقت بود تجربه‌اش نکرده بودم بهم دادی ازت خیلی ممنونم...دوستت دارم

خیلی دوست داشتم اونم متقابلا بهم بگه دوستم داره
محکم تر بغلش کردمو و بوی زیبایی که میداد رو عمیق تر نفس کشیدم...بدون اینکه از دوربینی که گوشه دیوار جاگذاری شده بود خبر داشته باشم...

_________________
:)))

handicapé || taekook Where stories live. Discover now