⫷𝕔𝕙𝕒𝕡𝕥𝕖𝕣 12⫸

Start from the beginning
                                    

از جاش پاشد و قرصاش رو خورد.
به دستشویی رفت و بعد از پوشیدن یه پلیور راحت ، یه سویشرت پشمی روش و یه شلوار جین ، البته با کلی درد از اتاق بیرون رفت.

از یخچال شیر و کوکی برداشت و شروع به خوردن کرد.
یکم بعد زنگ خونه زده شد ، حدس میزد که سهون باشه تا وقتی صداشو شنید.
همونطور بدون اینکه از جاش بلند شه بلند گفت : آشپزخونه.

سهون به دنبال شنیدن صدای جونگین و اعلام مکانش به آشپزخونه رفت.

_های بیب!
دلم برات تنگ شده بود!

+هوم...
چیزی میخوری؟

سهون روی جونگین خم شد : البته! یه چیز خوشمزه اینجا هست که بد جور میخوام بخورمش!
قرار نبود باهم صبحونه بخوریم بیبی؟

جونگین خندید : اوه لاشی! من تو شکمم یه جغد دارم!
سیر نمیشم!

سهون به اینطور صدا شدنش توسط جونگین عادت کرده بود و البته دیگه باهاشم مشکل نداشت ، تقریبا این جریان به یه نوع شوخی تبدیل شده بود.

_خب پاشو بریم باقیه قسمت خالیتو پر کنیم باید به جغدت رسیدگی کنیم.

جونگین از جاش بلند شد و همراه سهون از خونه بیرون رفت.

سوار ماشین سهون شدن و از خونه دور شدن ، هر چند که جونگین زیاد از این که با پدر بچه ی تو شکمش بیرون میره خوشحال نبود.
باعث میشد فکر کنه داره کار اشتباهی میکنه.

ناخوداگاه سوالی از سهون پرسید : اگر بچه دار بشی چیکار میکنی؟

سهون ازین سوال تعجب کرد : خب تاحالا به بچه فکر نکردم ، برای همین نمیدونم چیکار میکنم!
چرا میپرسی؟

+میخواستم بدونم افرادی مثل تو که فقط به فکر سکسن واکنششون نسبت به بچه ها چیه.

_اشتباه میکنی خوشگل.
من فقط به فکر سکس نیستم!

+یه مثال بزن که به چیزی غیر از بفاک دادن فکر کنی!

_امروز صبح.
داشتم به تو فکر میکردم!
نه به سکس باهات فقط به تو...
ذهنم دائم میرفت سمتت ، دلم میخواست اونجا باشی ولی خیلی دور بودی.
برا همین خواستم با هم صبحونه بخوریم.
دلم برات تنگ شده بود.

جونگین از این رفتار سهون با تعجب اخم کرد.

+خوبی؟
سرت به یه جایی خورده آره؟
گفتم از بندر دور نشو ، چه بلایی سر خودت اوردی؟

_هوووم... مگه چیکار کردم؟

جونگین به سهونی که رانندگی میکرد نگاه کرد و گفت : تو تا حالا فیلم دیدی؟
یه فیلمی بود که یه نمونه ی ربات از پسره هم وجود داشت.
تو نمونه ی رباتِ سهونی؟

سهون خندید چیزی نگفت تا وقتی به مقصدی که میخواست برسن.
وقتی به جایی که میخواست رسید کمربندشو باز کرد و روبه جونگین برگشت : چقدر میتونی راه بری؟

𝔽𝕠𝕣𝕖𝕧𝕖𝕣Where stories live. Discover now