IT STARTED IN A WRONG SENT||...

By kim_bunny2020

205K 35.9K 5.2K

«کامل شده» «فیکشن ترجمه ای» «اون موقعی که داری داخل تنهاییات غرق میشی و امیدتو از دست دادی در کمال ناباوری دس... More

PART| 1
PART| 2
PART| 3
PART| 4
PART | 5
PART| 6
PART| 7
PART| 8
PART| 9
PART| 11
PART | 12
PART | 13
PART | 14
PART | 15
PART |16
PART| 17
PART|18
PART| 19
PART| 20
PART| 21
PART| 22
PART| 23
PART| 24
PART| 25
PART| 26
PART| 27
PART| 28
PART| 29
PART| 30
PART| 31
PART| 32
PART| 33
PART| 34
PART| 35
PART|36
PART|37
PART| 38
PART|39
PART| 40
LAST PART
kim_bunny2020

PART| 10

4.9K 954 25
By kim_bunny2020


وی:

صبح بخیر
امروز حس میکنم انرژی زیادی دارم
هی ،بیداری؟

جونگکوک:
مرسی که مثل یه ساعت زنگ دار میمونی

وی:
من فقط آن تایمم😁

جونگکوک:
🙄

وی:
تو واقعا از این ایموجی خوشت میاد.
اینطور نیس؟

جونگکوک:
😑

وی:
و این یکی

جونگکوک:
😑

وی:
بهر حال امروز خیلی هیجان زدم😁

جونگکوک:
برام مهم نیست.

وی:
باید برات باشه
من هم پیام توعم.(textmate)

جونگکوک:
🙄

وی:
بهر حال حتی اگه اهمیتی ندی هم من خیلی هیجان زدم چون دارم برا یه موزیک ویدئو میرم جزیره ججو
اوپس..نباید راجبش میگفتم....

جونگکوک:
دوباره میگم
چرا باید برام مهم باشه؟

وی:
واقعا؟
تو کنجکاور نیستی که من دارم دارم موزیک ویدئو یا همچین چیزی میسازم.

جونگکوک:
برام مهم نیس.

وی:
مثل اینکه یکی از دنده چپ بلند شده.

جونگکوک:
هووم
حتی اگه تو منو بیدار نمکردی من باید بلند میشدم میرفتم مدرسه بعدش سرکار
اما در حال حاضر خستم و بدنم درد میکنه
الانم بعد از یه هفته مرخصی باید برم مدرسه بعدشم سرکار

وی:
خب اگه واقعا احساس ضعفو خستگی داری چرا بیشتر استراحت نمیکنی؟

جونگکوک:
کاش میتونستم اینکارو بکنم🙄
خوش بحالت میری به جای آرامش بخش

وی:
همممم...ولی من هنوز دارم کار میکنم

جونگکوک:
ولی داخل یه جزیره قشنگ
کاش منم میتونستم ییار برم اونجا

وی:
صب کن ببینم؟تو تا حالا نرفتی اونجا؟

جونگکوک:
من هیچوقت آدمی نبودم که پول زیادی داشته باشم
من پولی برای این کارا ندارم
به علاوه من تا حالا جایی رو بجز سئول ندیدم
و بوسان چون اونجا زندگی میکردم

وی:
واهااای
این خیلی هیجان انگیزه

جونگکوک:
من میدونم هیجان زده ای
ولی مثل یه فن گرل جیغ نکش

وی:
نمیتونم خودمو کنترل کنم
تو  همین الان لو دادی کجا زندگی میکنی😄😄😄

جونگکوک:
اوه شت

وی:
منم تو سئول زندگی میکنم
شاید بعضی وقتا تونستیم همو ببینیم

جونگکوک:
نه ممنون ترجیح میدم به عنوان«هم پیام» بمونیم

وی:
😢😢
ولی من میخوام یروز ببینمت

جونگکوک:
و من نمیخوام
اگه معلوم شه تو یه مرد ۶۰ ساله ای چی؟

وی:
یکی اینجا بلد نیس کسی رو بلاک کنه

جونگکوک:
خفه شو

وی:
میبینی؟

جونگکوک:
تو هنوزم میتونی یه نفر باشی که من نادیدش میگیرم

وی:
توهم میتونی یه نفر باشی

جونگکوک:
🙄

وی:
خب... شایدم نه
بلدی اصن چجوری از  ایموجی استفاده کنی؟
هنوز شک دارم

جونگکوک:
هر جور دوسداری فک کن
من باید برم
به کلاسم دیر میرسم
فعلا👋🏻⁩

وی:
صبر کن
من هنوز درست حسابی بات حرف نزدم😢😢

_______________________________________
از اینکه کمه معذرت میخوام💔
ووت و کامنت یادتون نره خوشکلا⁦(ʃƪ^3^)⁩

Continue Reading

You'll Also Like

177K 25.6K 22
بعد از سالهای زیاد🍸 کاپل ها:کوکوی, یونمین،نامجین ژانر: تخیلی گرگینه ای اسمات امپرگ آلفای افسانه ای 370 ساله پس از سالهای طولانی جفت خود را میابد نمی...
118K 20.4K 35
پایان یافته* *FICTION* بوی خاک پس از باران من فقط قرار بود یه امگای آنتی آلفا باشم که در نهایت با یه بتای خوشگل ازدواج میکنه و یه گروه ضد آلفا راه م...
12.7K 1.2K 21
_فکر کردی کسی غیر من حاضره اسپانسر یه جوجه بوکسور زیرزمینی که کلی ضرر به بار آورده بشه؟ تو بدون کمک من نابود میشی اقای پرستار هرچقدر تلاش کنی و به خ...
93.7K 12.9K 33
ازدواج اجباری [Completed] ژانر : ازدواج اجباری-امگاورس-مافیایی-درام-امپرگ-رمنس-اسمات گاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : جنلیسا خلاصه داستان : تهیونگ با ا...