۱۵

3.7K 1K 47
                                    

Pcy: هی بیبی
Bbh:هی
Pcy:آخه چرا بیدارم نکردی؟😭😭😭
Bbh: استراحت برات بهتره
Pcy:تو برام بهتری 🤕
Bbh has been offline

پسره ی زبون باز!

بکهیون مطمئنه چانیول با زبونش می تونه مار رو از لونه بکشه بیرون..

و با صورت قشنگش...
و‌با موهای فرفری عرق کرده اش...
و با هیکل ورزیده اش...
و با سیکس پک های لعنتی اش...
و با دستهای بزرگش....
و با صدای آروم نفس کشیدنش....

تو دیوونه شدی بکهیون! واقعا  دیوونه شدی.

اون وقتی به آپارتمان چانیول رسید تقریبا خورشید داشت غروب می‌کرد. دو بار زنگ رو زد ولی چانیول در رو باز نکرد.

بکهیون واقعا نگران بود.

خدا رو شکر چانیول رمز درش رو فرستاده بود. وقتی بکیهون وارد آپارتمان چانیول شد، فضا تاریک روشن بود.

اونجا یه نشیمن بزرگ و یه آشپزخونه ی خیلی لوکس داشت. و دوتا در به هم چسبیده که روی یکیشون علامت توالت بود.
پس اون یکی‌ دیگه حتما اتاق خوابشه!

در رو خیلی آروم باز کرد.
یه اتاق معمولی، یه کمد دیواری بزرگ، یه میز تحریر کنار پنجره ای که نور قرمز  و نارنجی خورشید در حال غروب، ازش می ریخت توی اتاق و روی تخت،
و روی پسری که لخت، فقط با یه شورت خوابیده بود.

بکهیون ظرف فرنی رو آروم گذاشت روی میز کنار تخت و به چانیول نگاه کرد.

بعد از چند هفته بوسه های آتشین توی راهروها، دستشویی عمومی، پشت درختها، ایستگاه اتوبوس، سینما، سالن مطالعه و بویژه توی دفتر کار چانیول توی پژوهشگاه، اونها دو هفته ای می شد که هیچ تماس فیزیکی درست و حسابی ای نداشتند.

بخاطر سوء برداشتهای بکهیون، چانیول حتی می ترسید دست بکهیون رو لمس کنه.

و بکهیون بطرز غریبی دلش برای لمس و بوسیدن چانیول تنگ شده بود.

سرشو خم کرد روی صورت چانیول و بدون اینکه برخوردی رخ بده لبهاشو به لبای چانیول نزدیک کرد.

بوی خوب چانیول باعث می شد دلش بخواد خودشو بندازه توی این آغوش بزرگ و حل بشه توش.

له و لورده بشه.

اصلا بمیره

چی می شد می تونست توی بغل چانیول بمیره؟

دیوونه.
بکهیون داره رسما می زنه به سرش.

گوشیش توی جیبش لرزید.
پیام از طرف سهون بود:
( از یه زاویه ی خوب فیلم بگیر)

لطفا گمشو سهون.
برو به درک.

The Dupe (Completed)Where stories live. Discover now