(این دفتر خاطرات تهیونگه ، لطفا دست نزنید)
جونگ کوک ، لطفا برگرد من به تو احتیاج دارم
مهم نیست چی میشه، من برای همیشه منتظر میمونم تا تو برگردی
دلم برای بغل ، بوسه ها و نوازشات تنگ شده
همشون الکی بودن؟
دوستم داشتی؟
چون من...
عاشقت بودم
و هنوزم عاشقتم-❤️-
_______________
یه چیز مسخره
نویسنده داستانو ادیت کرده کار من دو برابر شده
قبل ادیت طولانی تر بود😁
YOU ARE READING
ɪ'ʟʟ ʙᴇ ᴡᴀɪᴛ ꜰᴏʀ ʏᴏᴜ |ᴋᴏᴏᴋᴠ
Fanfictionتهیونگ ترک میشه اما منتظر میمونه تا کوک برگرده. اون تمام تلاشش رو میکنه ، و تا آخر عمرش منتظر عشقش میمونه ولی شاید همه این ها فقط یه خواب ترسناکه و شاید جونگ کوک فقط میترسه تهیونگ رو از دست بده letters/angst