جنی دیگه بهش نگاه نمیکرد و مشغول کندن پوستش بود
"میدونی چرا اینجایی؟"
گفت اما جنی جوابی نداد و خودش رو سرگرم کرد
"تو قراره بادیگارد اون بشی"
جنی دست از کندن پوستش برداشت و بهت زده به اون خیره شد
"و اگع اینکارو نکنی دخترت تو خطر میوفته،
میتونی اینجا کارت رو داشته باشی..
پول در بیاری و بتونی هر چند وقت یکبار دخترت رو ببینی
پس سعی کن باهاش کنار بیای"
اون گفت اما تنها چیزی که تو ذهن جنی میگذشت
این بود که
اگه بادیگاردش میشد
میتونست بهش نزدیک شه
و کارش رو یک سره کنه..
"من قوانین اینجارو نمیدونم..کی قراره بهم بگه؟"
اروم زمزمه کرد و بهش خیره شد
اون نفسش رو بیرون داد
"ما تمام روز هایی که تو الان میکشی رو کشیدیم..
و عادت کردیم..
ما از برده بودن لذت میبریم..
و توهم قراره اینطوری بشی"
جنی پوزخندی زد..قرار نبود همچین اتفاقی بیفته
"تو نمیتونی بیرون بری
نمیتونی خودت رو بکشی
نمیتونی بجز امکانات اینجا از چیز دیگه ای استفاده کنی..
درست مثل زندان
تو حصار اینجا گیر کردی..
و بجز کنار اومدن باهاش کار دیگه ای نمیتونی بکنی"
جنی به مچ هاش خیره شد
"اون یه هیولاس"
اون ادامه داد و جنی نگاهش رو بهش داد
"اون از دخترای اینجا که نتونستن قوانین رو رعایت کنن
یه عروسک جنسی میسازه
و باهاشون بازی میکنه
یا ممکنه اونارو بفروشه
و یا شاید
اعضای بدنش رو در بیاره..
و اجازه بده بمیره"
این چیز ها روی جنی تاثیری نداشت وقتی خودش هم از این کار لذت میبرد
"ما یک نفرو از دست دادیم
و تو جایگزینش میشی
پس سعی کن به چیز دیگه ای فکر نکنی"
اون حرف اخرش زد و بعد لبخندی از اتاق بیرون رفت
همه چی درمورد اینجا وحشتناک بود..
ولی نسبت به اون پسر..
حس خوبی داشت..
اولین بار بود که بعد اون ،
تونست کسی رو تحمل کنه...
روی تختش دراز کشید و پتو رو روی خودش انداخت
باید به میل اون رفتار میکرد
تا بتونه به هدفش برسه
اما جی-عون
اون کجا بود؟
حتما بخاطر یهویی غیب شدنش ترسیده..
چقدر طول کشید که اونو به پرورشگاه برگردونن؟
خیلی تنها بودع؟
گریه کرده؟
جنی نفس عمیقی کشید و چشماش رو بست
اما با حس کردن سوزشی تو قفسه سینش چشماش رو سریع باز کرد
اون حس سوزش تو کل قفسه سینش پر شده بود و راه نفسش روگرفته بود
دستش رو همونطور که میلرزید به سمت گلوش برد و فشارش داد
VOCÊ ESTÁ LENDO
爱𝖱𝖾𝖽𝖨𝗇𝗄
Açãoبعضی وقت ها دروغ امن تر از حقیقته.. - جوهر قرمز '𝐎𝐧𝐥𝐲 𝐚 𝐦𝐨𝐧𝐬𝐭𝐞𝐫 𝐜𝐚𝐧 𝐝𝐞𝐬𝐭𝐫𝐨𝐲 𝐚 𝐦𝐨𝐧𝐬𝐭𝐞𝐫' 𝖂𝖗𝖎𝖙𝖊𝖗 : 𝖕𝖎𝖓𝖐𝖉𝖗𝖆𝖌𝖔𝖓 language:𝐏𝐞𝐫𝐬𝐢𝐚𝐧 sexual orientation:𝐒𝐭𝐫𝐚𝐢𝐠𝐡𝐭 please share it to your friends" Ra...
PART THREE | try to be useful!
Começar do início
