Part Fourteen

32 8 24
                                    

(ایزابلا )

ویکی فریاد میزد و سخت نفس میکشید ، اون  عصبی شده بود و از ظاهرش کاملا مشخص بود .
تئو با یه نیشخند شیطون ، دست به سینه به دیوار تکیه داده بود ، سم عقب عقب میرفت ،دستاشو جلوی صورتش گرفته بود و تند تند و پشت سرهم عذر خواهی میکرد تا شاید به این صورت از عصبانیت ویکی کم بشه ؛امیلی گیج شده نگاهش رو بین من و ویکی می چرخوند و من بدون ذره ای حرکت سرجام نشسته بودم و تماشاگر این صحنه ها بودم .
ویکی به سمت سم برگشت ، یقشو گرفت و اونو به دیوار چسبوند و این بار تو صورتش فریاد زد
ویک : بهت گفتم گمشی ولی هنوز اینجایی به نظرت واکنشم چی باید باشه ؟؟
سم : ع عصبانی نشو ....من الان م میرم !!

ویک یقشو رها کرد ، به سمت صندلی رفت و روش نشست و به حدی ریلکس بود که نمیشد تصور کرد این همون دختر چند ثانیه قبله .
ویک : نیازی نیست میتونی بشینی .
با یه لبخند ملیح روی صورتش گفت و سم که نمیخواست بیشتر عصبیش کنه ازش اطاعت کرد .
ویکی همینطور که لبخندش رو حفظ کرده بود و با ناخوناش بازی میکرد گفت
ویک : شنیدم با شماها تو به گروهیم ...
از جاش بلند شد یکی از صندلیارو به سمت ما چرخوند ، روش نشست و ادامه داد
ویک : متاسفم که روز اول آشناییمون اینطور شد من ویکتوریا هستم، ویکتوریا وایل .
گفت و لبخند زد ، واو باورم نمیشه اون در هر شرایطی خوشگل و جذابه حتی وقتی اخم میکنه و مواقعی که لبخند میزنه !!
ولی عوضی بودنش باعث میشه خصوصیات دیگشو نادیده بگیرم .
تئو دستاشو از روی سینش برداشت ، تکیش و از دیوار گرفت و چند قدم به جلو اومد
تئو : تئو هستم ، تئو تایلر از وجنات شما زیاد شنیدم لیدی !!

ویک پوزخند صدا داری زد و سم که هنوز ترسیده و درحالت دفاعی بود ، برای جلو گیری از ادامه پیدا کردن بحث گفت
سم : سم هستم ، سم سنسه ..
و بعد از یکم مکث  که انگار باعثدشده بود اون روی رو مخ و طنز گونش برگرده  ادامه داد
سم : ولی شما چون ازم کوچیکترید داداش صدام کنید .
گفت و چشمک زد
امیلی اخمی کرد و صورتشو به معنای چندش بودن حرکت سم تو هم کشید و با بی میلی گفت
امیلی : اسمم امیلیه ، امیلی امیل و اون احمقی که باید الان کنار من باشه ولی نیست لیانه ، لیان لیمنو !!
ویکی تک خنده ای کردو گفت
ویک : از حرف زدنت خوشم میاد بیبی گرل !!
همه خودشونو معرفی کرده بودن بجز ...
همه ی نگاه ها سمت من برگشت همه منتظر بودن که من خودم رو معرفی کنم ، اما من همچنان بدون هیچ حرف یا حرکتی سرجام نشسته بودم

ادامه دارد ......

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هایی گایز
بابت تاخیر عذرخواهی میکنم
امیدوارم این پارت رو دوست داشته باشید و اگه دوست داشتین نظرتون رو باهام به اشتراک بذارید
به نظرتون لیان کجاست ؟؟
عکس العمل بلا چی میتونه باشه ؟؟

لاو یو آل 💕💕💕

Give me life !!Where stories live. Discover now