part15

9.6K 951 356
                                    

Writer: AriiEel

Couple: KookV, YoonMin, HopV

VMin(FriendShip)


_ منظورم واضحه جیمین .. باهام قرار بزار ..

جیمین با تعجب به مین جو خیره شده بود. باور نمیکرد پسر مودب و جدی که حتی یه لبخند یا حرکت اضافی هیچوقت تو رفتاراش نبود این پیشنهادو بهش داده باشه ….

_ مجبور نیستی الان جواب بدی ...وقت واسه فکر کردن زیاد داری .

با تموم شدن حرفش از کنار جیمین که مبهوت بهش خیره شده بود بلند شد و سمت جونگکوک که کنار یونگی وجیهوپ که با هیونسو درگیر باز کردن در فلزی کنسرو بودن  رفت.

_ تهیونگ کجاست ؟؟

مینجو با صدای جونگکوک به اطرافش نگاه کرد :

_ پیش من نیومد ، من پیش جیمین بود….

جونگکوک  با اخم به اطراف نگاه کرد . تا چند لحظه پیش دید که کنار صخره ها وایستاده بود و به هوای اینکه جیمین و مینجو هستن سمتش نرفته بود

با حرص دستشو تو موهاش فرو برد و بلند اسمشو داد زد :

_ تهیونگگگگ …

جیهوپ از جاش بلند شد و همراه هیونسو که از دستش گرفته بود و همچنان با شیطنت تهیونگ و صدا میکرد سمت غربی استراحتگاه رفتن ..

جیهوپ با یاداوری اینکه اخرین بار تهیونگ کنار جیونگ وایستاده بود سمت یونگی که با جونگکوک حرف میزد برگشت :

_ یونگی... جیونگ کجاست ؟؟

یونگی سوالی به جیهوپ نگاه کرد :

_ الان به جیونگ چیکار داری ؟

_ اخرین بار تهیونگ پیشش وایستاده بود .

جونگکوک سمت جیهوپ برگشت وکلافه اطراف و نگاه کرد . اگه فقط به سرش زده بود که فرار کنه نمیدونست میتونه خودشو کنترل کنه که نکشتش یا نه ..

تمام دیشب و اروم تو بغلش خوابیده بود و صبحش که بیدار شده بود از اینکه انقدر درگیرش بوده و برای اروم کردنش 6 ساعت تمام رو یکجا نشسته بود از خودش متعجب بود .

نمیتونست دلیلشو درک کنه حسی که هیچوقت به سراغش نیومده بود و  حساسیتای شدیدی که بهش داشت رو نمیتونست کنترل کنه ..

دوباره با فریاد صداش کرد و قدمی جلوتر رفت ، با دیدن گوشی تهیونگ  که رو زمین افتاده بود با ترس خم شد و برش داشت .

به گوشی  که خاموش بود نگاهی کرد عصبی مسیر پشت استراحتگاه رو  پایین رفت، پشت این تپه به جنگل بزرگی میرسید که چندتا کلبه داشت و قبلا هم چندباری اومده بودن .. عصبی بود اما بیشتر از عصبی بودن حس نگرانی شدیدی داشت .

puppeteerWhere stories live. Discover now