part13

10K 979 312
                                    

Writer: AriiEel

Couple: KookV, YoonMin, HopV

VMin(FriendShip)

کارای ترخیص رو انجام داد و سمت اتاق رفت .به تهیونگ که لباساشو پوشیده بود و دکمه هاشو به کمک پرستاری که روبروش وایستاده بود میبست نگاهی کرد .

به دیوار تکیه داد و پاشو رو پای دیگه اش انداخت و همونجور که استینای پلیورشو بالا میزد خیره به تهیونگ که هنوز جای کبودی کیس مارکای عمیقش رو تنش نقش بسته بود پوزخندی زد .

با سر از پرستاری که لباسای تهیونگ رو پوشونده بود تشکر کرد .

و  سمتش رفت به چشماش که با بی حالی و در عین حال تخس بهش خیره شده بود نگاهی کرد و ابرویی بالا انداخت :

_ با این نگاهایی که به من میندازی به چیزی نمیرسی بچه راه بیوفت

خم شد و گوشیشو از رو میز برداشت و سمت در رفت .

تهیونگ اروم پشت جونگکوک قدم برمیداشت ،پاهاش بی حس بود و با گرفتن دیوار اروم راه میرفت .

عصبی از ضعفی که تو وجودش نشسته بود  وایستاد و به جونگکوک که سرش تو گوشیش بود و  سمت ورودی بیمارستان میرفت خیره شد ، نفسی کشید دستشو به دیوار تکیه داد و  قدمی برداشت ، با بلند کردن سرش به جونگکوک که روبروش ایستاد نگاهی کرد

جونگکوک به تهیونگ که با چهره بیحالی بهش خیره بود نگاهی کرد موهاش از اولین روزی که به عمارت اومده بود  بلندتر به نظر میرسید ،دستاشو جلو برد تا دسته موهایی که روی چشماش ریخته بودن رو عقب بزنه اما با حرکت یهویی تهیونگ که سرشو عقب برد.

و با ترس شونه هاشو جمع کرد دستش و مشت کرد و عصبی نفسشو به بیرون فوت کرد . خم شدو با بغل کردن یر منتظرش به تهیونگ فرصت اعتراضی رو نداد .

_________________

_ منو میبری دکتر یا نه ؟؟

مین جی با حرص نفسشو بیرون فرستاد :

_ گفتم که نه ...گفتن حق رفتن جایی رو ندارین خودشون میان میبرنتون

جیمین با گرفتن عصای فلزیش سمت مین جی رفت دستشو رو یقش کشید و محکم گردنشو گرفت :

_ زبون منو نمیفهمی؟؟ چی باعث شده حس کنی میتونی رو حرف من حرف بزنی ؟؟؟

این گچ لعنتی باید امروز باز شه یا میبریم یا خودم  میشکونمش و اونوقت بهتره به فکر جواب بهتری برای کوک باشییی .

مین جی دست جیمین و که دورگردنش حلقه شده بود و گرفت و گردنشو از حصار دستش بیرون کشید :

_ گفتم که نمیشههه

_ببیخود گفتیییییییییی .

با زدن عصای فلزیش به ساق پای مین جی با سرعت سمت در رفت

puppeteerWhere stories live. Discover now