chapter 34

2K 319 349
                                    

🎶 Too good at the goodbyes
.
.
.

:سویچ ماشینتو بده

لیام پری رو از خودش جدا کرد و به لویی نگاه کرد
:برای چته ,هنوز که پارتی تموم نشده

لویی عصبی دستشو تو جیب لیام فرو برد که لیام سویچو از جیب شلوارش دراورد و به لویی داد

:مراقب باش , یواش برون

لویی دیگه منتظر حرفای ادوارد نشد سمت در دوید و از خونه بیرون رفت

هری به لیام نگاه کرد و نزدیکش اومد
:لویی کجا رفت ?

:آممم ...  خواست یکم هوا بخوره , بهتره بذاری تنها باشه

:رفت تو حیاط ?

:اگه برای رفتن توی حیاط به ماشین احتیاجه  , آره , سویچ منو برد

هری نوشیدنیشو رها کرد که پخش زمین شد و سمت در دوید  همه با تعجب بهش نگاه کردن , و جوابی برای این کار ها نداشتن , بیست دقیقه از رفتن ادوارد میگذشت ولی اونها یکی یکی داشتن ناپدید میشدن
 

....................

لویی با سرعت میروند و هر جا یه لحظه متوقف میشد محکم روی بوق میزد دستاشو میکوبید رو فرمون و بلند داد میزد که برن کنار , ولی خب اون آمبولانس نبود

بعد مسیر طولانی پیچید سمت چپ و تونست ورودی فرودگاه رو ببینه , کنار بقیه ماشین ها پارک کرد و دوید سمت ورودی , دنبال اسکرین های ژاپن میگشت , و هر طرف سر میچرخوند , ایتالیا , فرانسه , برزیل ... حالا ژاپن مثل یه سوزن تو انبار کاه شده بود , کمی بعد تونست گیت رو پیدا کنه و سمتش دوید ,

:ببخشید خانوم

:مسافرا سوار شدن اقا نمیتونید داخل شید , دارن حرکت میکنن , تا حالا کجا بودین ?

:من من مسافر نیستم ,ترو خدا بذارید یکی از مساف....

:متاسفم آقا اصلا اجازه ی عبور رو ندارید چه برسه برید سمت هواپیما

:خوا...خواهش میکنم لطفا , ترو خدا بذارید برم

:حتی اگه بذارم هم نمیرسی , اونا الان پرواز میکنن بدویی هم ده دقیقه طول میکشه برسی کنار هواپیما

:خواهش میکنم , فقط بذارید برم ,خواهش میکنم

:شما منو تو دردسر میندازید

زن لویی رو از زیر دستگاه رد کرد و وقتی هیچی همراه نبود گذاشت که بره سمت محوطه ی پرواز , لویی از پله ها پایین دوید

نگهبان باند که اصلا انتظار کسی رو اونجا نداشت یک لحظه جا خورد و لویی ازش جلو زد و از در شیشه ای بیرون دوید ...... یک هواپیما داخل باند بود  بسمت همون دوید و هشدار های مامور رو نشنیده میگرد دوید و دوید تا بلاخره تونست بهش برسه  و بعد مامور به لویی رسید و دستهاشو گرفت

TWINSWhere stories live. Discover now