•5•

134 29 26
                                        

حتما حتما با  اهنگ tik tok از kasha (؟) گوش بدید
____________________________________________

یک اپارتمان،با یک پسر ۱۹ ساله ک اونجا تنهاست اینا مغز  هر  ادمیو ب  سمت پارتی  های  شبانه و تینیجری  میندازه اما نه اون اینطوری  نبود

اهنگ رو  پلی  کرد و صدای کشا توی  اتاق پیچید پسر لبخند موزیانه ایی زد و پاهاشو و دستاشو یکم از هم باز کرد و باریتم تکون دادو با پاش ضرب گرفتو دستاشو در حالی ک  بشکن میزد دور بدنش تکون میداد
و موقع شروع کورس اهنگ بالا پرید و شروع کرد شافل رقصیدن  و اخرش دستشو از  گردنش تا فاق شلوارش با ضربه زدن  پایین اورد و کمرشو به عقبو جلو میداد و دستش هنوز  روی  فاق شلوارش بود
به خودش تو اینه  چشمکی  زد و چرخ تندی زد و سر جاش وایستاد  تو پایان کورس صدا کم کم  تحلیل رفت و اون دراز کشیدو  انگشتشو از  لباش  تا شکمش کشیدو با چشمای بسته اغواگرانه  خندید
و موقع دوباره  شروع کورس با ی  حرکت  از  جا بلند شدو پرید و تیشرتشو در اورد و پرت کرد و رفت روی  تختشو بالا پایین پرید

هرکسی  اگر  اونجا بودو این صحنه هارو میدید قطعا پول زیادی  خرج میکرد ک  اون  پرتی  بوی دوباره کاراشو تکرار کنه
اهنگ تموم شد و  لباساشو تنش کرد و خواست  مارک لباس ک  پهلوشو ادیت  میکرد قیچی کنه که دستشو برید و سرسع اوردش  بالا و  اخی  گفت و فوتش کرد و یه قطره  از  خونش  روی  گردنبند یاقوتی سرخش افتاد
هیچوقت نفهمید چیزی ک  توی  گردنشه چیه
و چرا از  وقتی ک  خودشو شناخته این  گردنشه و  پدرش  نمیزاره اونو  در بیاره
چشمش رو یاقوت  متمرکز شد ک دید  خونش  دیگه  روی  اون  نیست ابرو  هاشو  بالا  انداخت تقریبا  از  وقتی  چندتا  استعداد توی  خودش  کشف  کرده بود این  اتفاقای ماوراء الطبیعه براش  عادی  شده بودن
پس رفت و  دستشو  شست

ثور  خواب  میدید
پسری  کوچولو که داره  توی یه دشت  می دوه اوه  اون خودش  بود اون دنبال گربه سیاهی  کرده بود و وقتی  دید گربه ایستاد اونم  وایستاد توی  چشم  سبزو زیبای  گربه نگاه کرد ک یهو دود سبزی همجارو  گرفت  و  احساس خفگی به  ثور  دست داد
انگار  نفس  کشیدن  رو  یادش  رفته بود
لعنتی  چرا  نمیتونست  از  خواب  پاشه تا  این  لعنتی  تموم بشه؟
با  کلی  سعی و  تلاش و کلی فشار اوردن ب  خودش بلاخره از  خواب  بیدار شد و شروع کرد سرفه کردن و چشمش  به  گوشه  اتاق افتاد اولش  توجهی  نکرد ولی بعدش  دوباره برگشت  و بیشتر  دقت کرد
اره حلا  با  نیشخندی وایستاده بود و به ثور نگاه میکرد

________________________________
   خب  خببب :))
اینم از  پارت  ولی  شرمنده ام بخدا خیلی  کوتاس   میدونید ک  امتحانات  ترم  نزدیکه و ...
و  منونم از  کسای ک  کامنت میزارن  مخصوصا ایشون ک  خیلی  منو  تشویق ب  نوشتن میکنه :)))
لاو یو  من 
kijasan♡♡♡♡

و  اینکه لطفا بقیه هم فید بک بدین  من  ببینم  فید بک نمیخوره کتابو  میبندم چون خیلی روش  حساسم:"

و اینکه عکس  کاور  لوکیه:" با لباسای   زمینی  تصورش  کنین شما حالا موهاشم بلنده ولی  گرد پشت سرش  میبنده حالا:*)))
بعد ها با شخصیتش  اشنا میشید

•|•Young Gods•|•Where stories live. Discover now