" م.. منظورت چیه ؟ "
النا پرسید و سعی کرد لحنش تا جایی که میتونه معصومانه باشه
" زودباش پرنسس ، تو نمیتونی به من دروغ بگی "
نایل پوزخند زد و اهسته جلوی النا قدم زد ، شلاق بالای زانوهاش دیده میشد .
النا ساکت موند ، اون نمیدونست چی بگه .
" تو نقش بی گناه ها رو بازی میکنی ، درصورتی که افکارت کاملا بالغ و رشد کرده ان ، چرا پرنسس ؟ "
نایل اینو به دختر کوچولوی جلوش با گونه های قرمز گفت .
" نمیدونم "
النا زمزمه کرد
" اون چی بود ؟ "
نایل سر النا داد زد ..
" نمیدونم ! "
النا ایندفعه بلندتر گفت ..
" ددی .. "
❤❤❤❤
*سکوت* :\
انقد خوشم میاد ضایع میکنه النا رو -_-
دختره ی ..
انی ویز ، عکسی که گفته بودم رو اول گذاشتم ، این قسمت هم عکس خاصی نداشت :))
راستی خیلیاتون میگین نایل گوگولی مگولی رو چطور اینجوری به تصویر میکشن و اینا ..
نایل اینجا گوگولیه ولی بین دایرکشنرای اونوری زیاد گوگولی نیست :))
شما اگر یه پیج درتی ایمجین واندی ببینین میفهمین منظورمو ..
رای و نظر یادتون نره :)
- کاظم
ESTÁS LEYENDO
Daddy Kink | Complete
Fanfic[ C O M P L E T E D ] "مجموعه داستان هاى ددى كينك" ❌داستان خصوصيه ، قبل از خوندن پيج رو فالو كنيد❌ ⚜ Book One : Princess ✔️ Book Two : Daddy ✔️ Book Three : Want ✔️ Book Four : Lust ⚜ Copyright All Righ...