2

60 17 9
                                    

ازدحام بیش از اندازه مردمی که بخش زیادی از فضای
نسبتا بزرگ کلاب رو گرفته بودند ، دلیل موجه‌ی برای
هوای خفه و گرفته‌ی اون مکانِ پر سر و صدا بود .

نگاهش رو از گلس شراب رومانیایی مقابلش گرفت و به دو بلیتی که جین به دستش سپرده بود ، خیره شد .
تماس ناگهانی هیونگش اونقدر‌ها هم تعجب‌برانگیز نبود اما جونگکوک هیچ ایده‌ای نداشت که چرا جین باید بخواد به یک همچین جایی بیاد .

موسیقی راک ؟
جین هیچوقت اهل این جور چیزها نبود !

با دم عمیقی که گرفت ، رایحه مطبوع و خنک عطری وارد ریه‌هاش شد و اون رو متوجه شخصی که کنارش روی صندلی پایه بلند جای گرفته بود کرد .

دستی بین موهای بهم ریخته و چربش کشید و گلسش رو بار دیگه به لب هاش نزدیک کرد .
مدت زیادی از زمانی که جین به دستشویی رفته بود می
گذشت و اون همچنان همونجا مقابل باریستا نشسته بود ، تقریبا اطمینان داشت که نصف بیشتر یک بطری رو نوشیده !

عذاب وجدان ناشی از تنها گذاشتن دوباره جیمین باعث
کلافگیش شده بود و دلش می خواست فقط هرچه سریع تر به خونه برگرده .

از آخرین باری که برای تفریح و خوش‌گذرونی به بار
اومده بود ،زمان زیادی می گذشت. اونقدری که ذهن
جونگکوک تنها تصویر مبهمی از اون لحظات رو براش
بازگو می کرد .

_سلیقه خوبی داری.

با شنیدن صدای شخصی که با فاصله نسبتا کمی ازش
نشسته بود ، بالاخره دست از خیره موندن به دو تکه کاغذی که پیش روش قرار داشت ، کشید .

_ببخشید !؟
صدای گوشخراش موسیقی ، مانع استفاده از حواس شنواییش میشد . پوزخند جذابی باعث کش اومدن لب های باریک پسر شد .

_گفتم سلیقه خوبی داری .

پسر گفت و به شات شیشه ای بین دست هاش اشاره کرد .

_اوه !

کمی طول کشید تا جونگکوک بتونه کلمات پسر رو
پردازش کنه و متوجه بشه که منظور پسر از "سلیقه‌ی
خوب" شراب رومانیایی‌ای بود که هردو در حال نوشیدنش بودند چون تنها نگاه کوتاهی به ظاهر اون پسر باعث میشد تا پلک هاش برای روی هم نیوفتادن شروع به لجاجت کنند.

موهای صاف پسر به کمک باندای مشکی رنگی که زده بود
به طرز مجذوب کنندهای به سمت بالا هدایت شده بود و لنز های عسلی رنگ مردمک‌هاش ، حتی توی تاریکی
نسبی فضا هم نگاه نافذی از چشم هاش ساخته بودند
.
کت چرمی که به تن کرده بود ، به خوبی عضلات بازوش
رو به رخ می کشید و اون شلوار مشکی ست ظاهر نفسگیرش رو تکمیل...

_آمممم ... چیزی روی لباسمه ؟

پسر با زیرکی پرسید و با گردنی که کج شده بود به
جونگکوک نگاه کرد .

DIE LIKE A ROCKSTAR🎸Where stories live. Discover now