Part3
با آوردن پتو نازکی روبهروی نامجون ایستاد و بدون اینکه مزاحم خوابش بشه بدنش رو پوشوند.
هر چند یونگی آدم نزدیکی بهش بود ولی دلیل نمیشد پوست لخت نامجون رو که از دکمههای باز پیرهنش مشخص بود ببینه.
روی میز، روبهروی مبلی که نامجون روش دراز کشیده بود نشست و بدون سر و صدا کمی جلو کشیدش.
نگاهش رو به صورت نامجون انداخت، با نگاهش تکتک اجزاش رو نوازش میکرد و میبوسید.
جرئت این رو نداشت که دستهاش رو جلو ببره و نوازشش بکنه یا حتی یک بوسه آروم ازش بدزده.میترسید، جین میترسید دیوار محکمی که در برابر احساسش به نامجون ساخته فرو بریزه و دوباره بشه همون پسر بچهای که تماماً نیازمند عشق و محبت این مرده.
وقتی افتادن نامجون رو توی خیابون دید، لغزش اون دیوار محکم رو واضح حس کرد. فکر اینکه نکنه بلایی سر نامجون بیاد و آخرین حرفهایی که بهش زده اون جملات باشه داشت دیوونش میکرد.
وقتِ زیادی برای منتظر آمبولانس بودن نداشت پس سریع نامجون رو بغل کرد و با تمام توانش سمت خونش دوید.
از مسیح هزاران بار بخاطر بودن یونگی به عنوان دکتر متخصص شکرگزار بود، سریع پیراهنش رو باز کرد و ضربان و نفسش رو چک کرد.
جین هم با آوردن کیف تجهیزات و داروهاش کمکش کرد تا تونستن ضربان قلبش رو به حالت نرمال برگردونند.
با نگاه ریزی به موهای پریشونش آب دهانش رو قورت داد و مغموم دستی به صورتش کشید، باید اعتراف میکرد؛ جین دیوانهوار دلتنگ نامجون و لمسش بود.
به خودش دلداری میداد که قرار نیست با نوازش موهاش اتفاقی بیافته، اون بیهوشه و با اون حجم قرص آرامبخش قطعاً بیدار نمیشه.
انگشتهای لرزونش رو آروم سمت موهای به رنگ شب و ابریشمی مرد برد. خبری از نرمی قبلش نبود، زبر شده بودن ولی حتی یک درصد از لذت لمسشون کم نشده بود.
با بغض سرش رو پایین انداخت و چشمهاش رو محکم فشار داد. چرا سرنوشتشون اینطور شده بود؟وقتی فکر میکرد بلاخره قراره رنگ خوشبختی رو ببینه دیوارهای دورش فرو ریخت و دنیا برای چندمین بار تقدیر منحوسش رو مثل سیلی به صورتش زد.
از دست دادن نامجون اونقدر براش سنگین بود که تا سالها فکر میکرد چه گناهی امکان داره توی زندگی قبلیش انجام داده باشه که مستحق این درده؟ نکنه اون هم معشوق قبلیش رو رها کرده و حالا داره تاوان پس میده؟
"جین، دردونه!"
با شنیدن صدای زن سریع دل از نوازش موهای نامجون کند و دستی به چشمهای نمدارش کشید.
![](https://img.wattpad.com/cover/366916914-288-k881658.jpg)
YOU ARE READING
Sirius Namjin Version
Fanfiction𖧧 Name: Sirius pt1 #Sirius -✨ Genre: Romance, medical ⊹ کیم نامجون، فرد درستکار و سرشناسی توی کره که مدیر شرکتی برای واردات و صادرات خودرو هست. نامجون یک شب، پسری رو از مهمانی که دعوت شده بود نجات میده و زندگیش رو عوض میکنه؛ اما نامجون با وجود...