chapter 4

1.1K 169 46
                                    

پسر نیشخندی توی ذهنش از نقشه‌اش که رو به عملی شدن بود و زود باوری مرد بزرگتر زد و به گریه کردن تظاهری‌اش ادامه داد

قطعا بازیگر خوبی بود که تونست کیم تهیونگ رو بازی بده.

تهیونگ با چشم های قرمز شده از عصبانیت پسر رو براید استایل بغل کرد،

جونگکوک با گریه خودش رو بیشتر به تهیونگ چسبوند و سعی کرد توجهی جلب کنه و عصبانیت مرد رو کم تر کنه اما غافل از زره ای تاثیر در حال مرد.

تهیونگ همون طور که پسر رو بغل کرده بود، دستش رو به سمت در حمام دراز کرد و در رو باز کرد
با پیچیدن بوی رز و نارگیل توی بینیش که بوی شامپو ها و اسکراب هایی بود که جونگکوک استفاده می‌کرد ،لبخند محوی زد.

جونگکوک رو توی وان نشوند و دستش رو به سمت پیراهن پسر برد

″لباست رو در بیار تا آب رو باز کنم″

پسر با چشم های گرد شده نگاهی به مرد کرد

″اما من...″

صدای بلند تهیونگ حرف پسر رو قطع کرد.

″ ساکت باش و کاری که گفتم رو انجام بده″

این بار جونگکوک واقعا بغض کرد، عموش تا الان حتی سرش داد هم نزده بود، با احساس مور مور شدن بدنش دستش رو به سمت پیراهنش برد و آروم از تنش درش آورد.

تهیونگ که درگیر تنظیم کردن دمای آب بود لحظه ای به سمت پسر برگشت.
نگاهش پوست سفید جونگکوک رو شکار کرد.
گردن و تر قوه‌ی شیری رنگ و زیباش چشمای هر کسی رو کور می‌کرد و تهیونگ چشم کسی رو که به این بدن نگاه کنه .

جونگکوک احساس بدی داشت، از کوچک شدن، از صدای بلند مرد، معذب بود، دلش می‌خواست واقعا گریه کنه پشیمون شد از کاری که کرد
درسته !
کیم جونگکوک همین بود، کاری رو که می‌خواست انجام می‌داد و بعد بهش فکر می‌کرد و به اشتباهش پی ‌میبرد .
سرش رو پایین انداخت و با انگشت های کشیده‌اش بازی کرد.

تهیونگ با صدای آروم تری پسر رو صدا زد.

″جونگکوک″

پسر سرش رو بالا گرفت و با چشمای پاپی طور به مرد خیره شد
تهیونگ آهسته به وان نزدیک شد و روی جونگکوک خم شد

طوری که نفس هاش روی صورت پسر خالی شد.
جونگکوک با نگاه سوالی به مرد نگاه کرد، قلبش از این همه نزدیکی تند تر توی سینش تلمبه می‌زد.
این رفتار ها عادی بود اما نه توی این شرایط.
تهیونگ سرش رو به آرومی سمت گردن پسر برد، نفس گرمش رو روی پوست مرواریدی‌ی جونگکوک خالی کرد

جونگکوک احساس کرد قلبش از کار افتاده، ناخواسته سرش رو کج کرد و فضای بیشتری رو برای مرد به وجود آورد.

تهیونگ دستش رو پشت گردن پسر گذاشت و لب هاش رو روی پوست نرم جونگکوک گذاشت و گردن شیری رنگش رو مکید.

Little Devil  Where stories live. Discover now