𝖯𝖠𝖱𝖳 𝟣𝟣

2.3K 284 23
                                    

جونگکوک که تازه از بیرون برگشته بود از پله ها بالا رفت و روبه روی در اتاق عمر مکث کرد. اروم به در کوبید. با شنیدن صدای "بفرمایید" عمر وارد شد و چشمش به تهیونگ خوابیده رو تخت عمر افتاد. اخمی کرد و به سمت تخت قدم برداشت.
_تهیونگ چرا اینجاست؟

با صدایی که عصبانیت در اون پیدا بود گفت و منتظر جواب عمر موند.
_حالش خوب نبود اومده بود اینجا دوش بگیره. دعواتون شد؟ اخه تهیونگ گریه میکرد.

جونگکوک کلافه دستی به ابروهاش کشید.
_به تو ربطی نداره.

عمر که لباسی در بالاتنش نبود از روی تخت بلند شد و روبه روی جونگکوک ایستاد.
_جونگکوک تو کاری کردی؟ گردن تهیونگ کبود بود.

+گفتم به تو ربطی نداده.

جونگکوک با داد جعبه روی میز عمر رو به گوشه پرت کرد.
تهیونگ که با داد جونگکوک بیدار شده بود ، ترسیده و متعجب به جونگکوک نگاه میکرد.
_اروم باش جونگکوک. چه خبرته؟

+تو یکی خفه شو تو همه چیز دخالت نکن.

جونگکوک درحالی که به طرف تهیونگ قدم برمیداشت رو به عمر گفت و تهیونگی که برای بلند شدن مقاوت میکرد رو روی کولش انداخت و از اتاق خارج شد.
_بزارم پایین جئون.

جونگکوک بی اعتنا به سمت اتاقشون حرکت کرد.
_جئون میشنوی؟ بزارم پایین.

تهیونگ در همون حال پاهاش رو تکون میداد و با دستاش به پشت جونگکوک ضربه میزد.
جونگکوک ضربه ای به باسن تهیونگ وارد کرد و اون رو روی تخت پرت کرد.
جونگگوک روی تهیونگ نشست و دستای تهیونگ و با یک دستش بالای سرش قرار داد.
_ کیم تو اجازه نداری بهم بگی جئون.

تهیونگ تکونی خورد و لباشو کج کرد‌.
_چطور تو بهم میگی کیم عیبی نداره ولی من نباید بگم جئون؟

+به هرحال من فرق دارم تهیونگ.

جونگکوک درحالی لب هاشو روی لاله گوش تهیونگ قرار میداد لب زد و اون رو بوسید.
تهیونگ با بوسیده شدن توسط جونگکوک سرخ شد و سعی میکر به هرجایی نگاه کنه به جز صورت خندون جونگکوک.
_پسر کوچولوم خجالت کشیده؟

+جونگکوک

تهیونگ با ناله جونگکوک رو صدا زد و با دو دستش صورتشو پوشوند.
جونگکوک تکخنده ای کرد و از روی تهیونگ بلند شد.
از توی پلاستیکی که قبل تر از داروخونه خریداری کرده بود پمادی بیرون اورد و روی تخت نشست.
کمی پماد روی نوک انگشتش ریخت و به ارومی اون رو روی گردن تهیونگ حرکت داد‌.
_دردت میاد پسرم؟

+چرا بهم میگی پسرم؟ مگه پسرتم؟

جونگکوک لبخندی زد و موهای تهیونگ و از جلوی صورتش کنار زد.
_اره تو پسرمی. نمیدونستی؟

تهیونگ صورتشو کج کرد و دست جونگکوک و از روی موهاش پس زد.
_نه بابا؟ پس لابد تورو باید بابایی صدا کنم نه؟

֗ 𝖣𝖠𝖱𝖪 𝖢𝖧𝖮𝖢𝖮𝖫𝖠𝖳𝖤֗︙𝖪𝖮𝖮𝖪𝖵Where stories live. Discover now