یه فیکشن با حس و حال تابستونه☀︎☁︎
روز های اپ:متوقف شده.
ژانر:اسمات،عاشقانه،رمنس،فان
خلاصه:
جئون جانگکوک بهترین موج سوار توی مسابقات کشوریِ!
اون در حال حاضر توی سن نسبتا کمی که داره باعث افتخارات زیادی برای کشور و خانوادشه.اون جدیدن به فکر این افتا...
امروز منیجرش بهش گفته بود که رئیس کمپانی تصمیم گرفته گروه موج سوار هاشو به ساحل نیویورک به مدت دوماه ببره. و چی بهتر از این؟ یه استراحت و خوش گذرونی طولانی مدت که میتونه کراش سه سالش هم ببینه! اون یعنی پارک جیمین سه ساله که روی رقیب سرسخت و سکسیش یعنی جئون جونگکوک کراش سگی داره! با اینکه اون پسر مثل یخ سرده با همه،البته بجز دوستاش بازم چیزی از جذابیت صورتش و بدنش کم نمیکنه. و جیمین فکر کرد که توی این مدت بعد از سه سال میخواد دل کراششو ببره! حالا چجوری؟... آیا قدرت پارک جیمین رو دست کم میگیرید؟ قطعا خیر! اون همین الانشم کلی فن و طرفدار سکسی و خوشتیپ داره که اماده ان جیمین بهشون پا بده! حالا چرا منتظرن؟ چون جیمین کام اوت کرده و همه از اینکه اون گِیِ خبر دارن اما!!!! اصل ماجرا اینه که چشمای عاشق جیمین فقط میخواد دنبال جونگکوک باشه! لباساشو پوشید و چمدونشو جمع کرد چون پروازشون امروز بود. بعد از رسیدن به فرودگاه منتظر تهیونگ شد تا برسه بهش و برن سمت ساحل نیویورک.
&هی جیمیناا
+ته ته چرا دیر کردی؟! بفرما از پرواز جا موندیم اما خیلی خوبه! میدونی چرا؟چون قرار نیست اون هم تیمی های کصخلمو تحمل کنم...
&جیمینا یه خبر بد
+چی؟ چیشده؟
&تو نمیتونی جونگکوک رو ببینی چون اون همراه سر مربیش میاد پیش تیمتون! اما تو از خوشامدگویی کوکی جونت جا موندی.
+تهیونگااااا حالا چیکار کنممم؟!
&اشکال نداره توی این دوماه قراره هر روز کوکی جونتو ببینی.
+درسته بیا بریم بشینیم تا پرواز بعدی یک ساعت مونده.
*ساحل نیویورک*
&جیمیناااا اینجا هواش فوق العادستتت
+اره واقعا خیلی بهتر از زندگی کردن توی خوده نیویورکه شلوغه!
جونگکوک بعد از اومدن تیم رقیبش با اسرار زیاد سر مربیش مجبور شد بره برای خوشامدگویی اما فاک! پارک جیمین کو؟ خیلی مسخره میشد اگر میپرسید که چرا اون همراهشون نیست؟ نکنه نیومده کلا؟ درسته... همونطور که پارک جیمین سه ساله درگیر عشق جونگکوک شده اونم فیکس سه ساله که درگیر عشق جیمین شده! چون اونا اولین بار سه سال پیش توی همین ساحل نیویورک همو دیده بودن.
*ساعتی بعد*
دوساعت داشت با اون دختره گاو سر و کله میزد اما اون هی میگفت اتاق خالی ندارن!منیجرش بهش گفته بود اتاق دونفره برای تهیونگ و جیمین رزرو کرده و حالا این دختره گوساله که پشت میز پذیرش نشسته بود چیزی حالیش نمیشد!
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
سعی کرد به مردی که اومده تا ببینه قضیه چیه توضیح بده که چیشده اما انگار نه انگار!
وایسا! شت! اون جیمینه؟! اون اومده شاید از پرواز جا مونده بود؟ وقتی دید جیمین درگیر شده تصمیم گرفت بره و ببینه داستان چیه.
_قضیه چیه؟
جیمین با شنیدن اون صدای اشنا و حس کردن هیکلی با قد بلند و کلی عضله پشت سرش فهمید اون جونگکوکِ اومده تا فرشته نجاتش بشه!
=ایشون دارن میگن از قبل اتاق دونفره رزرو کردن اما تمام اتاق های دونفره پُره و فقط یه اتاق تک نفره داریم.
_سلام جیمین شی
+س..سلام جونگکوک شی
_جیمین شی چرا همون اتاق تک نفره رو نمیگیری؟!
+خب من همراه دوست صمیمیم اومدم و ما نیاز به اتاق دونفره داریم چون اینطور که میگن حتی تمام اتاق های تک نفره هم پُره بجز یکی اما ما دونفریم.
_خب اگر مشکلی ندارین میتونین توی ویلای من بمونین و توی اون اتاق تک نفره دوستتون اقامت داشته باشن.
فاککک جونگکوک چی داشت میگفت؟! موندن پیش جونگکوک اونم توی ویلای اون؟ چی بهتر از اینننن. صد درصد موافقت میکرد.
+عام من نمیخوام مزاحمتون شم.
_خب پس موافقید، شما هم همین کاری که من گفتمو بکنید مرسی.
=چشم قربان.
_________________________________________
گایززز پارت اول نوشته شد نظرتونو برام بنویسید به انرژیتون نیاز دارم♡
