are you kidding me???

Master Jeon⭐

kook:
-توی کلاس من
بی اجازه حرف نمیزنید
رایحتون کنترل میکنید
اگر داخل رات یا هیت بودید نمیاید
هرجلسه کوئیز دارین
خنگ بازیم در نمیارین..

بعد از گفتن قانونام رو میز نشستم تا یکی یکی خودشون معرفی کنن
-سلام.پارک چانهو هستم.الفا
-سلام.مین یونا هستم.بتا

همینطوری خودشون معرفی میکردن تا رسید به دو نفر اخر
-سلام.کیم تهیونگ هستم.امگا
رایحش برام جالب بود..
عاح بیخیال جئون جفت تو مرده..

-س..سلام جئون فیلیکس هستم.ام..امگا
پسره ی هرزه چرا تو کلاس منه؟:
-استاد با جئون فیلیکس نسبتی دارین؟

به شماها چه..
-همین الان دوتا از قانونام شکستی دختر جون
بی اجازه حرف زدی
دو فضولی

-ب..ببخشید تکرار نمیشه..

tae:
چند دقیقه از کلاس اول گذشت سریع بدون صبر داشت درس میداد توجهی به اینکه بنویسیم نمیداد
چرا انقدر خشنه

-میشه تو بنویسی برام بفرستی؟
ودهل الان با من حرف زد؟
من خودمم ننوشتم:
-عام خب شمارت بم بده اون چیزایی که تونستم بنویسم بهت میدم
-ببخشید
ودف..
چرا عذرخواهی میکنه؟

-چرا ازم عذر میخوای؟
-خب..بخاطر من داره اینکار میکنه
-خب چرا...

با صدای رو میز زدن جئون حذفم قطع کردم دوتایی نگاش کردیم
با قیافه چلوس داشت نگامون میکرد:
-جئون فیلیکس و کیم تهیونگ از کلاس من برید بیرون
ودفاکککک:
-نمیفهمین میگم برین بیرون؟

اروم بلند شدم دست فیلیکس گرفتم از کلاس رفتم بیرون سمت حیاط رفتم
به هرحال 10 دقیقه دیگه زنگ میخورد
-داشتم میگفتم..چرا عذر میخوای فیلیکس؟
-اون با من مشکل داره واسه همین بیرونمون کرد
با بهت نگاش کردم:
-چرا؟ کاری باهاش کردی؟
-اون برادر بزرگمه
______________________

چندتا چیز برای تصور بهتر💅🏻

کلاس تهیونگ⭐

مدرسه

میشه داستان دوست داشته باشین:))🩰