♡چیتر7:☆باغ☆♡

262 55 67
                                    

~Jungkook~

لبخند زدمو گوشیمو تو جیبم گذاشتم.

خواستم بدون توجه به جین هیونگ به سمت اتاقم برم تا روپوشمو عوض کنم ک سوزان بدو بدو به طرفمون اومد.

جین:چیشده خانم اسمیت؟

سوزان درحالی ک نفس نفس میزد با عجله گفت:
مریض اتاق144بخش مراقبت‌های ویژه سندرم تنفسیش برگشته،عجله کنید.

من و جین هیونگ با اخم نگاهی به هم انداختیم و جلوتر از سوزان راه افتادیم.

جونگکوک:مریض اتاق144 ICUمگه بیمار دکتر یانگ نبود؟

سوزان:بله ولی ایشون معلوم نیس کجا رفتن،هرچی بهشون زنگ میزنیم و پیجشون میکنیم بی‌فایده‌اس.

جین هیونگ درحالی ک به لیستی ک تو دستش بود نگاه میکرد گفت:
مریض اتاقICU 144پارک یوهان،مبتلا به سندروم دیسترس حاد تنفسی*
دکتر:یانگ مینهو...
چرا سندرومش برگشته؟مگه همین تازگیا عملش نکردیم؟

*سندروم دیستریس حاد تنفسی یا همونARDSوقتی بروز می‌کنه که مایع تو کیسک‌های هوایی کوچک و انعطاف‌پذیر ریه‌ها (آلوئولی*)جمع میشه.

*به انتهایی‌ترین بخش نای آلوئول میگن*

بدون توجه به سوالش رو بهش گفتم:
هیونگ تو برو دکتر یانگ رو پیدا کن من به این وضع رسیدگی میکنم.

جین هیونگ بدون گفتن حرفی سری تکون داد و به سمت مخالفمون دوید...

***

با خستگی از اتاق144بیرون اومدم.

زن و مردی_ک معلوم بود سنی نداشتن و بخاطرناراحتی و غم برای پسرشون ک10روزه تو آی سی یویه چندتا از تار موهاشون سفید شده بود_با نگرانی به طرفم اومدن و زن میانسال به روپوشم چسبید.

خانم پارک:توروخدا دکتر تورو به هر کی میپرستی بگو حال تک دونم چطوره؟

لبخند زدم و دستای زبر از کار زیادشو تو دستام گرفتم.

جونگکوک:نگران نباشید خانم پارک مثل اینکه سندروم تنفسیشون عود نکرده فقط آسپیراسیون ریوی*بوده و با لوله‌گذاری تراشه* ک از دستگاه ونتیلاتور*استفاده کردیم،حالشون خوب شده.

وقتی دیدم هردوشون با گیجی نگام میکنن لبخندمو جمع کردم و سرفه‌ی کوتاهی کردم.

جونگکوک:منظورم اینه ک جای نگرانی نیس و پسرتون به هوش اومده و وضعیتشون مستقره و بزودی به بخش منتقل میشن.

SuicideDonde viven las historias. Descúbrelo ahora