🥀3🥀

214 31 0
                                    

دوباره تو صندلی منتظر جئون نشسته بود یعنی تموم دانشجو ها نشسته بودن با اومدنش سکوت آرامبخش تمام کلاس رو دربر گرفت و بعد از مدتی عطر تلخش به مشام تهیونگ رسید

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

دوباره تو صندلی منتظر جئون نشسته بود یعنی تموم دانشجو ها نشسته بودن با اومدنش سکوت آرامبخش تمام کلاس رو دربر گرفت و بعد از مدتی عطر تلخش به مشام تهیونگ رسید.

تمام مدتی که جونگکوک لکچر میداد تهیونگ نوت میگرفت و بهش نگاه نمیکرد چون اینجوری ذهنش درگیر می‌شد و جونگکوک بهونه پیدا میکرد برای بیرون کردنش از کلاس.

" از اونجاییکه برای پایان سمستر و تموم شدن دانشگاه تون چیزی نمونده ازتون میخوام پروژه هاتون رو با پارتنر که من انتخاب می کنم بدین"
از کاری های گروه خوشش نمیومد استرس گرفت نمیدونست با کی پارتنر میشه.

" کیم تهیونگ با کیم بوم "
با گفتن اسمش از زبون جونگکوک نمیدونست چرا اما با دلخوری نگاهش کرد هردو بهم دیگه نگاه میکردن با ایستادن شخصی نگاهشون قطع شد.
" من کیم بومم"

تهیونگ به پسر نگاه کرد ‌ سرشو به نشونه فهمیدن تکون داد.
" تهیونگ من امروز کار دارم پس سر از فردا میتونیم شروع کنیم "
تهیونگ لبخندی زد
" مشکلی نیست بوم "

پسر با دیدن لبخندی تهیونگ لبخند زد و شماره شو به تهیونگ داد.
" پس فعلا "

همه دوباره سر جاشون نشستن و جئون با دیدن اینکه همه باهم کنار اومدن گفت
" خوبه بعد اینکه تصمیم گرفتین درباره تاپیک بنویسین بیاین و با من یه ملاقات داشته باشین تا راهنماییتون کنم "

" کجا میتونیم بیبنیمتون ؟"
تهیونگ نگاهشو به دختری که خیلی با عشوه پرسیده بود داد و اخم کرد لعنت بهشون اصلا لعنت به جونگکوک با اعصاب داغون به دستهاش خیره شد و اصلا جواب جونگکوک رو نشنید.

بعد اینکه همه رفتن تهیونگ و جونگکوک توی کلاس تنها شدن
" نمیخوای بری آقا کیم ؟"

بهش خیره شد عمد داشت این کار هارو میکرد مگه نه ؟ عمدا با فامیلش خودش صداش میزد تا بهش بفهمونه هیچوقت نمیتونه همسر واقعیش باشه.
" ازت متنفرم "

با صدای آهسته زمزمه کرد و تند ایستاد لحظه نگاه جونگکوک ازش کنار نرفته بود و این عصبانیش میکرد.
نزدیک جونگکوک شد.

کوک دستهاشو تو جیب شلوارش کرد و قدمی نزدیک تهیونگ شد
" قرار فردا شب یادت نره "

جونگکوک بعد از گفتن حرف از کنارش رد شد و تنهاش گذاشت تهیونگ عطرش رو عمیق نفس کشید.

Incomplete wish (KooKV)Where stories live. Discover now