منو جیسو که میدونستیم منظورش چیه زدیم زیر خنده که بقیه عجیب نگامون کردن، تهیونگ با اخمای توهم:

تهیونگ: چیگفتیییی؟ ( روشو کرد سمتمون) چرا میخندینننن.
جیسو:( کاسه هارو گذاشت تو بغلش) هیچی تو فعلا اینارو ببر.



هیونجین:( با قیافه اویزون اومد سمتم) میاااا میز بیلیاردتو جمع کردی چرااا.
+(کنارش زدم و سمت اتاق رفتم) چون هر وقت میومدین فقط پای اون بودین با گیم‌روم اشتباه گرفته بودین.
تهیونگ:( صدای دادش اومد) هیون بیا پیداش کردم.

پوکر برگشتم سمت جیهوپ که با طرف سبزیجات بخارپز پشتم بود:

جیهوپ:( شونه‌ای بالا انداخت) نرسیدم بگم بیان ببرنش خب.

سری تکون دادم و سمت اتاق رفتم؛ وقتی رسیدیم پشت سر هم بقیه هم اومدن و نرسیدم لباسامو عوض کنم، بخاطر بودن تو فضای بیمارستان دوست داشتم دوش بگیرم، برای همین رفتم یه دوش سرپایی بگیرم؛ بعد کف‌مالی کردن یه دوش سرپایی گرفتم و با پیچیدن حوله دورم سریع پریدم تو رخت کن و لباس زیرامو پوشیدم و سرمو دولا کردم تا موهامو لای حوله بپیچم، که صدای در اومد و پشت بندش:

جیهوپ: میا؟ اینجایی؟
+(تقریبا بلند) تو رخت کنم.


تا سرمو بلند کردم و صاف شدم در و باز کرد، مات نگاش کردم که دیدم خودشم مات شده بایه لیوان اب پرتقال وایستاده داره نگام میکنه:

+(با خنده و خجالت درو یکم بستم) پرو چه وایستاده نگاه میکنه‌.
جیهوپ:( حالا یه لبخند محو روی لباش نشست و درو کامل باز کرد) دارم عشقمو نگاه میکنم اجوما به شما ربطی نداره.
+(رفتم جلو یکی زدم بهش) که من اجومام ارهه؟
جیهوپ:(تا رفتم جلو دستمو کشید و محکم بغلم کرد/ دستای بزرگشو دورتا دور بدنم قفل کرد/ چونشو روی سرم گذاشت) روزی هزار بارم بگم دوستت دارم نهایت عشقم بازم معلوم نمیشه.
+(سرمو عقب بردم و تو چشماش نگاه کردم) نمیگی من تو همچین موقعیتایی نمیدونم چی باید بگم؟
جیهوپ:( اروم خندید و صورتمو بین دستاش گرفت) همین که کنارمی خودش کلیه.
+( نمیدونم چرا ولی بغضی از روی فوران احساساتم تو گلوم نشست و باعث گرم شدن چشم و بینیم شد) اینو من باید بهت بگم....مرسی که کنارمی....( تک خنده کردم) بهتره بگم مرسی تحملم کردی و تنهام نذاشتی‌‌.
جیهوپ:( اخم محوی کرد) یعنی چی این حرفا؟ مگه قرار بود ترکت کنم؟
+(شونه‌ای بالا انداختم) نمیدونم( سرمو روی شونش گذاشتم و چشمامو بستم) میشه یکم اینطوری بمونیم؟
جیهوپ:( حلقه دستاشو سفت تر کرد) با کمال میل.

بعد چند مین به زور ازش جدا شدم، تا عقب رفتم دولا شد از روی میز لیوان اب پرتقال و گرفت جلوم:

جیهوپ: گرم شد.....برای تو اوردم.
+(با ذوق ازش گرفتم) وای مرسییی.

لیوان و گرفتم و با لذت قلپای کوچیک کوچیک و پشت هم میزدم تا از طعمش لذت ببرم، همینطورم سمت اتاقک لباسامون رفتم ، یه پیراهن میدی زیتونی برداشتم تا بپوشمش، یقه جلو و پشتش هفت بود و قسمت بالا تنش تنگ بود و کمرش یه کمربند پهن ساده میخورد و دامنش تا ساق پام بود و جنسش با بالا تنه فرق داشت و حریر کرم بود؛ رفتم بیرون تا نظر هوپی و بپرسم:

My Lollipop                                           (آبنبات چوبی من)Место, где живут истории. Откройте их для себя