تهیونگ گوشیش رو خاموش کرد و نگاهی به دخترش،یونجو انداخت.دید که دخترش عروسک خرگوشش رو بغل کرده و همونطوری با اخم تو خودش جمع شده و به دستای کوچولوی عروسک خرگوشش مشغوله.
آهی کشید و رفت تو آشپزخونه تو ماگ مورد علاقه دخترش کمی آبمیوه ریخت و به سمتش رفت و گفت:
"یونجو؟ نمیخوای به پاپا بگی چیشده؟"
یونجو با اخم نوچی کرد،تهیونگ میدونست زمانی که دخترش عصبانی یا دلخوره فقط اخم میکنه و چیزی نمیگه و نمیتونست هم مجبورش کنه حرف بزنه چون اون دختر خیلی سرتق بود و لبباز نمیکرد.
البته دوستاش معتقد بودن که یونجو کپی برابر اصل خودشه.اون هم موقع عصبانیت و یا وقتی دلخور و ناراحته همینطور کم حرف میشه.
YOU ARE READING
𝐌𝐞𝐭𝐚𝐧𝐨𝐢𝐚|✔︎
RomanceMetanoia "متانویا به معنی کسی که مسیر ذهن و قلب شمارو تغییر داده،مثل یک معجزه!" ও 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏-𝒏𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆-𝒇𝒖𝒏-𝒇𝒊𝒄 𝒄𝒉𝒂𝒕-𝒓𝒆𝒂𝒍 𝒍𝒊𝒇𝒆-𝒔𝒎𝒖𝒕 "من ازت بزرگت...