𝐁𝐈𝐆 𝐇𝐄𝐈𝐒𝐓 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕_ 𝐍𝐀𝐌𝐉𝐈𝐍

part 1

"من هیچوقت، حتی برای یه لحظه هم دوستت نداشتم...تو خیلی خوبی، اما نه برای من...حالا هم گمشو برو و به زندگیت برس، چون دفعه بعدی بدون در نظر گرفتن مجازاتش یه گوله تو سرت خالی میکنم"

به عنوان پلیس حق تهدید نداشت اما اینکار رو کرد...هیوجو رو از پشت هل داد و به سمت مخالف، شروع به راه رفتن کرد...بعد از مدتی برگشت تا از رفتن هیوجو مطمئن بشه و انگار تهدیدش عمل کرده بود...

سریعا به اتاق دوربین مخفی رفت و فلاش رو داخلش گذاشت...فیلم غیرمتحرک از محوطه زندان های انفرادی پخش شد و سریعا به سمت ،زندان رفت. کلید رو داخل در زندان انداخت و پسرِ مچاله شده‌ای رو مشاهده کرد...

"بیا بیرون، سریع..."

تهیونگ سریعا بلند شد و از زندان بیرون امد...جین با جدیت بهش نگاه کرد:

"من از نزدیک در کنار میرم، تو یکبار دیگه داخل زندان برو و ازش بیرون بیا..."

تهیونگ اطاعت کرد...سپس جین اشاره‌ای کرد که همراهش بیاد...و به سمت اتاق دوربین ها رفتند:

"این مدتی که تو داشتی از زندان بیرون میومدی،فیلم بسته بودن در گذاشته شده، ازت میخوام، تکه فیلمی که تنهایی در زندان رو باز کردی و بیرون رفتی رو به این تکه بچسبونی، میتونی؟؟"

تهیونگ ترسید...معلوم هست داره چیکار میکنه؟؟اینجوری جرمش دو برابر نمیشد!...بر خلاف میل باطنیش سرش رو تکون داد:

"باشه، انجامش میدم...."

"حواست باشه، فیلم رو برای ۱۰ دقیقه بعد که شیفت من نیست تنظیم کنی...بعد از تموم شدن کارت، با در اضطراری از اتاق خارج میشی...از راه پله ها پایین میری و دنبال پسری که بهت تنه میزنه میری...فهمیدی؟"

تهیونگ تنها سرش رو تکون داد و جین از اتاق بیرون رفت...حالا، نوبت مهارت های انگشتان تهیونگ بود...باید دوربین ها رو هک میکرد و فیلمایی که جین گفته رو واردش کنه...باید زمانش رو هم تغییر بده...احتمالا ۵ دقیقه، برای اینکار کافیه...

جین از اتاق بیرون رفت و به اطراف نگاه کرد...لبخند اطمینان بخشی زد و به سمت اتاقش رفت...به اتاقش رسید و روی مبل دراز کشید...حالا میتونست، کمی بخوابه و شیفت رو به نامجون تحویل بده...کارش خوب بود...مطمئنا کسی شک نمیکرد که فراری دادن اون هکر کوچولو، کار جین باشه...

انگار زمان جا به جا شده بود...در اتاق جین باز شد و باعث پریدن جین، روی مبل شد...ناخوداگاه دست به کمرش برد. اما با دیدن صورت خندان نامجون، دستش رو از روی اسلحه برداشت و چشماش رو توی حدقه چرخوند: