با همراهی شما دوستان در چپتر قبل به محبوب ترین داستان ها پرداختیم.
قبل اینکه وارد مبحث جدید بشیم اول لازمه چنتا نکته رو گوش زد کنم
دوستان این بوک که بیشتر یجور کتاب کمکی یا آموزشیه،دنبال کنندگان محدودی داره
پس نظراتی که عنوان میشه محدوده!!
میخوام اینو بگم که اگه چنتا کتاب به عنوان محبوبترین ها آپ شد به این معنی نیست که مابقی کارا به درد نمیخوره
یا در سطح پایین تریهممکنه که داستانهایی با سطح بالاتری از آنچه که در پارت قبلی مطرح شده،باشه و ریدر های اون داستان،چپتر قبلی مارو ندیده باشن
در نتیجه اسمی از این کارا به میان نیادخلاصه اینکه بقیه رایترا ناراحت نشن که چرا کار ما معرفی نشد(البته دو نفر گفتند که قلم من از همه بهتره..کونتونم بسوزه^_^(
خب حالا بریم وارد مبحت نوا یا آهنگ بشیم.
فکر میکنید منظور من از آهنگ کاراتون چیه؟؟
اینکه بری یه موزیک پلی کنی رو داستانت؟؟
نه عزیزم^_^(نکته:بچه ها من دانشجوی سال سومم و از شش سال پیش شروع به فیک نوشتن کردم
اولا تو تلگرام و اینستا در مورد تهکوک و چانبک مینوشتم ولی یکی دو سال نوشتن کنار گذاشتم و فقط خوندم!!
برا همین حرفایی که بهتون میزنم همش از رو تجربه این چند ساله و هدفم از آپ کردن این بوک صرفا هموار کردن مسیر نویسندهای تازهکاریه که شیرینی یا سختی این راه رو نچشیدن!!
اصلا قصد ندارم بگم که خیلی شاخم یا میخوام خودم بزرگ نشون بدم یا با تجربم یا فلان یا فلانم..
از وقتی این کارو شروع کردم یکی از نویسندهایی که عاشقشم و کاراشو دنبال میکنم از دستم ناراحته و دوتای دیگه بهم پیام دادن و حرفای بدی رو زدن..خب من واقعا قلبم شکست ولی بهشون حق میدم..قطعا مشکل از منه که هدفم رو براشون شفاف سازی نکردمضمن معذرت خواهی دوباره باید بگم که تنها هدف من هموار کردن بخشی از این مسیر برای رایترا و لذت بردن ریدر هاست)
خب ادامه...در پارت قبلی وقتی دلیل محبوبیت داستانتون توضیم میدادید:
یکی گفت چون قلمش زیباست!
یکی گفت چون داستانش زیباست!
یکی گفت چون کاور خوبی داشته!
یکی گفت...همه اینا درسته
اما هیچکدوم از اینا به تنهایی باعث ایجاد یه داستان برتر در ذهن نمیشه!!هر چیزی ساختاری داره
مثل زندگی کردن
مدرسه رفتن
در اجتماع بودن
حتی انشاء نوشتن
یا تحقیق و پژوهش کردنتمام اینها ساختاری داره که باید رعایت شه!
دوستان داستانا هم از ساختاری پیروی میکنند
اینکه تنها قلمش خوبه پس داستانش برتره کاملا اشتباس چون این نویسنده تنها یک بخش از ساختمان قواعد رو رعایت کرده.تمام نکتههایی که گفتید خودش هر بخش جداست!
پس یک داستان باید تمام این اجزا رو داشته باشه تا در ذهن و دل نویسنده جا بگیره!حالا وقتی تمام این موارد در یک داستان رعایت شه
نوا شکل میگیره!!وقتی نوا یا آهنگ یک داستان شکل گرفت دیگه کار تمومه!!
اون داستان به طوری عمیقی با روح و روان خواننده بازی میکنه.
شنیدین میگن طرف با فکرش زندگی میکنه!
دقیقا همین اتفاق میوفتهبیایید یکم خودمونی تر صحبت کنیم
ریدرای کون گلابی تا حالا شده یه فیکی و بخونی
و یاد صدایی بیوفتی؟
مثل صدای وزیدن باد
صدای باران
صدای برخورد شمشیرها
صدای گریه
جنگل و حیوانات مثل گرگاون صدا،آهنگه داستانه که برای شما پخش شده.
فیکهایی که معرفی کردید و به طور کلی بررسی کردم
تعدادی رو از قبل خونده و از حال و هواشون باخبر بودم
با بعضیهاشون ارتباط گرفتم و واقعا به دلم نشست
البته بودند کارایی که همون پارت اول بیخیال شدم!!هر اشتباهی از سوی نویسنده ممکنه شما رو از حالت نوا خارج کنه
مثل تکرار(که_که_که. یا از_از_از و..)در یک جمله.
یا خارج شدن داستان از مسیر کلی.
تغییر لحن نویسنده(اینکه رایتر زیادی کتابی حرف بزنه
یا پسرخاله شه و کوچه بازاری بحرفه)خب شاید براتون سوال باشه که چطور بدونیم آهنگ داستانمون چیه؟؟
هیچ کس بهتر از خود خالق نمیتونه داستانش درک کنه
کلا بدون فهمیدن آهنگ داستان نمیشه یه کار خوب نوشت!!بنابراین وقتی غرق در نوشتنید باید گوشاتونم تیز کنید!
راه دیگه که سادهام هست پرسیدن از ریدراست
ببینید نظر اونا چیه؟یا چقدر بهم نزدیکاند؟اصلا بزارید یکی دو تا از کارایی که مصداق این چپتره رو معرفی کنم(لطفا حتما بخونید)
Fallin flower از DemonWithRedEyesSparkle از melprsa
با خوندن یکی از اینا خوب حرفام متوجه میشید
مثلم در Fallin flower تنها یک صدا در گوشم میپیچید،صدای باز و بسته شدن در گلخانه!!
خب همون سوال قدیمی
نظر شما چیه؟؟
YOU ARE READING
اونطوری ننویس،اینطوری بنویس;-)
Fanfictionاین کتاب کمک آموزشی صرفا نظر نویسنده میباشد و هیچ قصدی برای توهین به بزرگان و سروران ندارد❤️