«نویسنده کلیشه‌‌ای»

1.2K 291 230
                                    

خب مورد بعدی که بی‌اندازه تو مخه،کلیشه‌ای بودن داستانه

تو این مورد نویسنده میاد از اتفاقای تکراری استفاده میکنه که تقریبا تو اکثر داستانا هست
مخالفت خانواده کاپل‌ها
تاپ پولدار
باتم فقیر
عاشق متجاوز شدن
و موارد دیگه

میای یه داستانی و با عشق شروع میکنی و میخونی،
در موردش فکر میکنی..
برای پارتای بعد تئوری میچینی.. بعد میایی میبینی عع بازم همون اتفاق تکراری
یا تو اوج عشق بازیشون پدر خانواده میاد میرینه تو رابطه اینا!!
دیگه داستانا ب حدی تکراری میشه که آدم میتونه حدس بزنه قراره پارتای بعد چی بشه
در نتیجه علاقه به خوندن اون فیک هم از دست میره...

باور کن اگه این مواردی که گفتم و از فیکا حذف کنیم،تو واتپد کلا دو سه تا بوک بیشتر نمیمونه!!

نمیگم این موارد قطعا تو داستانا نباشه
حرف من اینه سعی کن ازاین موارد استفاده نکنی
این کلیشه‌ها هم اگه سرجاشون استفاده شه واقعا قشنگ از آب در میاد
البته اگه سرجاش استفاده شه!!

میدونید چرا کلیشه‌ها شکل میگیره؟
چون منه نویسنده علاقه‌ای ندارم رو شکل گیری ی داستان خاص فکر کنم
صرفا میام از همون اتفاقایی که خوندم و دیدم و میشناسم استفاده میکنم

کلیشه‌ها وقتی شکل میگیره که داستان سرایی رایتر ته کشیده!!
و صرفا میخواد داستانش ادامه پیدا کنه،همین!!

لپ کلوم اینه که نویسنده قشنگم اگه داستانت تکراریه دست ب قلم نشو!!
اگه جایی حس کردی ک دیگه خط داستانیت به اندازه کافی پیش رفته و داری سمت کلیشه‌ها پیش میری همونجا داستانت تموم کن..جلوش بگیر
چون ارزش کارت از بین میبری

یه نکته دیگه بگم
ممکنه بگی همیشه قبل شروع کار یه داستان عالی به ذهنم میاد و مطمئنم که رد خور نداره
هم کار خاص و بی نظیریه
همم از کلیشه دوره و مطمئنم مخاطب جذبش میشه.
ولی وقتی یکم جلو میرم و شروع ب آپ میکنم میبینم ععع تکراری شد ک
عزیزم دلیلش اینه ک تو قبل شروع
باید کل داستان و اتفاقات مهم و تاثیرگذارش در حد چند صفحه رو برگه بنویسی بزاری دم دستت
تا بر اساس اون پیش بری..

میدونم خیلی حرف زدم ⁦◉‿◉⁩

نظر شما کون‌گلابیا چیه؟؟
تا حالا با کلیشه‌ها بر خورد کردید؟؟
اگه آره،چه تاثیری تو حس و حالت نسبت ب داستان داشته؟⁦^_^⁩

اونطوری ننویس،اینطوری بنویس⁦⁦⁦;-)⁩Where stories live. Discover now