Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
ن داداششه فکر کردم جفتشه "yeonjun" وقتی از خونشون رفتیم ی پیام اومد برام دیدم بومگیو فالوم کرده پیج منو از کجا اورده آخه منم رفتم داخل پیجش
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
فقط ی پست داشت منم لایکش کردم بعد لباسای بیرونیم رو با لباس راحتی عوض کردم چون امشب جونگکوک از آمریکا میومد خیلی خوشحال بودم دیدم پاپا اومد داخل اتاقم شوگا:پسرم یونجون:بله پاپا شوگا:جونگکوک ی ساعت دیگه میرسه و ما خانواده کیم رو دعوت کردیم ب اینجا بهتره زود آماده بشی پاپا گفت خانواده کیم رو دعوت کرده خیلی خوشحال شدم بهترین روز زندگیم بود یونجون:اوکی پاپا وایسا ساعتو ببینم چنده اوه تازه ساعت 6 عصره من بلند شدم رفتم ی دوش گرفتم اومدم بیرون ی لباس ک بدرد این مجلس بخوره پوشیدم رفتم پایین بوی توت فرنگی داشت دیوونم میکرد شیطونه میگه همینجا بهش بگو جفتشی وای الان من نمیتونم بهش بگم خودش ب مرور زمان میفهمه یونجون:سلام با همه سلام کردم و چند دقیقه نشستم تصمیم گرفتم ب بومگیو بگم بریم ت اتاقم یونجون:بومگیو بومگیو:بله یونجون:بیا بریم ت اتاق من بومگیو:باشه رفتیم داخل اتاق من یونجون:خب دلت میخواد داداش منو ببینی از نزدیک بومگیو:مگه داداشت چی کارس یونجون:مدل منم مدلم بومگیو:برگام واقعا؟؟ یونجون:اره بومگیو:چ خوب یونجون:اسم داداشت چیه؟؟ بومگیو:کیم تهیونگ یونجون:اسم داداش منم جئون جونگکوک بومگیو:یونجون هیونگ یونجون:بله بومگیو:یکی از دوستای من الفاعه فکر کنم بشناسیش اسمش هوانگ هیونجین یونجون:اوه هوانگ دوست صمیمی منه بومگیو:دوستای صمیمیت کین؟؟ یونجون:فقط هوانگ و دوستای صمیمی ت بومگیو:لی فلیکس و هوانگ دامی یونجون:امگاعن یا آلفا بومگیو:فلیکس امگاعه دامی آلفا یونجون:آها دوستای خوبی داری بومگیو:یونجون هیونگ یونجون:بله بومگیو:بنظرت من جذاب ترم یا داداشم یونجون:دوتاتون جذابید نمیشه انتخاب کرد یونجون:خب کیم بومگیو بنظرت من جذاب ترم یا داداشم بومگیو:من داداشتو ندیدم پس خودت یونجون:اره من خیلی جذابم(با خنده ) دیدم بوم زد زیر خنده "Jungkook" وقتی رسیدم جلوی در خونه در زدم اپا اومد درو باز کرد جهیوپ:سلام پسرم جونگکوک:سلام اپا ی رایحه هندونه خیلی خوبی میومد رفتم داخل ی پسر مو آبی خیلی مظلوم دیدم ی جوری نگام میکرد دلم آب شد جونگکوک:انیوهاسیو(ب کره ای یعنی سلام) این جفت من چقدر کیوته خدا من چ جفت کیوتی دارم جونگکوک بلاخره بعد از 21سال تونستی امگاتو پیدا کنی باید ب هیسوونگ بگم ک جفتمو پیدا کردم جونگکوک:اپا پاپا جهیوپ و شوگا:بله پسرم جونگکوک:داداشم کجاست شوگا:اون الدنگ اوسکل ت اتاقشه جونگکوک: پاپا دلت میاد با منو یونجون اینجوری حرف بزنی شوگا:اره پدسگ گمشو پیش داداشت رفتم طبقه بالا از اتاق یونجون بوی رایحه توت فرنگی میومد در اتاق رو باز کردم رفتم داخل جونگکوک:داداش یونجون:جونگکوک اومد بغلم یونجون:دلم برات تنگ شده بود جونگکوک: منم کوچولو یونجون:یاا من کوچولو نیستم من 19سالمه جونگکوک:ولی برای من هنوز بچه ای یونجون:راستی این دوست منه کیم بومگیو برادر اون پسره ک پایینه جونگکوک:سلام بومگیو منم جئون جونگکوک هستم بومگیو:سلام جونگکوک هیونگ جونگکوک:ایگو ت خیلی کیوتی بومگیو بومگیو:مرسی جونگکوک:چند سالته بومگیو بومگیو:18سالمه جونگکوک:ت از یونجونم کوچولو تری خدا یونجون:تموم شد خیلی تاثیر گذار بود داداش جونگکوک:میدونم من همیشه تاثیر خوبی دارم روی بقیه یونجون:خفه گمشو بیرون بدو