البته اگه میذاشتن..
.
.
.
ضربهی نسبتاً آرومی به شونهی برهنهی پسر کنارش زد.
-پاشو برو بیرون.
صداش کنترل شده اما عصبی بود.-گفتم گمشو بیرون!
محکم به دندهی بتا ضربه وارد کرد و فریاد کشید.پسر نالهی دردناکی کرد و به سختی بدنش رو بالا کشید.
-آخ درد دارم نکن.-به جهنم.
جونگکوک آلفای کمصبر و حوصلهای بود و اعصابش گنجایش ادا اطفار بقیه رو نداشت. نفسش رو کلافه بیرون فرستاد و با خشونت بازوی بتا رو گرفت و از تخت به پایین پرتش کرد.پسر داد بلندی از درد کشید و چشمهای به خون نشستهاش رو به آلفای ترسناک روبهروش دوخت.
-کی فکرش رو میکرد پسر لیدر پک انقدرعوضی باشه!-تا دوتا نخوابوندم تو گوشت گورتو گم کن!
عربده بلند آلفا بدجور ترسوندش؛ با عجله خودش رو جمع کرد و به سختی بلند شد و لباسهاش رو شلخته پوشید.
-دیگه به من زنگ نزن.
-نمیگفتی میزدم.
آلفا تیکه انداخت و پشت بندش پوزخندی زد.پسر با نفرت نگاهش کرد و در رو محکم کوبید و بیرون رفت. توان نداشت قدم از قدم برداره داشت از درد کمرش بیهوش میشد و دیگه نتونست تحمل کنه و رو پلهی دومی بیحال نشست.
با حس سنگینی نگاهی ترسیده از اینکه جونگکوک باشه سرش رو چرخوند و با یک جفت چشم عسلی رنگ که با کنجکاوی از میان در نیمهباز بهش نگاه میکرد روبهرو شد.
وقتی وارد خونه شده بود حضور کسی رو حس نکرده بود!لعنتی به گرگ بیخاصیت بتاش فرستاد و با عجز رو به اون شخص گفت:
-میشه..کمکم کنی؟تهیونگ که سر و صداهای چند دقیقه پیش رو شنیده بود احساس دلسوزی نسبت به پسر پیدا کرده بود، برای همین بیحرف از اتاقش بیرون اومد و دستش رو سمتش دراز کرد.
بتا جوریکه همهی وزنش رو روی امگای نحیف مقابلش نندازه به سختی بلند شد. اما تهیونگ دستش رو عقب نکشید و تو تک تک پلهها برای بتا صبر میکرد تا بهش برسه.
-فکر کنم مسکن لازم داشته باشی.
امگا با خجالت گفت و قرص رو کف دستش گذاشت.-ممنونم تو..امم تو خدمتکاری؟
تهیونگ اخمی از ناراحتی کرد و شونههاش جمع شد. چه جوابی میداد؟ میگفت من فردا قراره جفت مردی بشم که یک ربع پیش همخوابش شده بودی؟
عصبانیتش چیره شد و چشمهای روشنش خشمگین درخشید.
-نه!پسر خودش رو از لحن تند امگا جمع و جور کرد و سر تکون داد.
-ببخشید، مرسی کمکم کردی.
هول هولکی کولهی روی دوشش رو صاف کرد و سعی کرد با تمام دردی که داره سریعتر از خونه خارج بشه.
VOUS LISEZ
Abandoned Omega | Kookv
Loup-garouCouple: Kookv Genre: Omegaverse-Mpreg-Smut-Angst -خودت گفتی من در حدی نیستم که تو آلفام باشی! اذیتم کردی..بدون اینکه کاری کرده باشم هزاربار تحقیرم کردی..من حتی اسم تورو هم نمیدونستم اما جوری باهام رفتار کردی که انگار دلیل تموم بدبختیات منم.. +تو هی...
Chapter 4
Depuis le début