𝕋 𝔼 𝕏 𝕋 || 𝓣𝓻𝓪𝓷𝓼𝓵𝓪𝓽𝓮𝓭

🐰➏

"سی دسامبر"
"عسلم با تهیونگ آشتی کردی؟هنوزم از دستت عصبانیه؟بهت پیام نداد؟چیزی آپدیت نکرده توی شبکات مجازیش؟ اون-اون،اصن هنوز توی کره است؟نرفت-"
"سوکی عزیزم یکم آروم تر، این همه سوالو چطوری هندل کنه؟"
"اوپس ببخشید این خب فقط-"
"نه مامان. نه بهم زنگ زده و نه پیام داده.
منم هنوز بهش پیام ندادم یجورایی میترسم انجامش بدم"
خب حالا شنیدین که چه اتفاقی بینمون افتاد.
حتی اگه مامان و بابامم بهم اجازه بدن که با ته باشم خودم هنوز امادگیش رو ندارم که باهاش رو در رو بشم.
-مامان پشت تلفن:
"آره،دوست عزیزم-BFF- ،قراره جشن سال نو رو باهم باشیم و گاددد نمیتونم براش صبر کنم! عاح؟ راجع به اون؟نگرانش نباش جزییاتشو برات میفرستم. اوکی بای بای،میبینمت!"
چی؟!واسه سال نو قراره بریم یه جایی؟
فاکینگ هل عالی شد!
عالی شد و منم با تموم وجود ازش متنفرم!
*
"اوه پسر چه ترافیکیه!"
"عزیزم ترافیک نشده!چراغ قرمزه و قاعدتا ماشین ها مجبورن بایستن"
"میدونم،محض رضای خدا میدونم که چراغ قرمزه"
" اوهو،شوگا عسلی من کیه؟"
"یا هوپی! سعی نکن سر به سرم بزاری"
[مترجم:سُپ دارن لاس میزنن:)]
"ولی خودمونیما اینجا خیلی قشنگه!"
"یه لحظه وایسا عزیزم! اون لیتل تایگرمون نیست؟"
"کجا عزیزم؟ اوه حدس میزدم!"
صبر کن ببینم چی؟ لیتل تایگر؟توی کانادا؟ شوخیت گرفته؟!
"مامان چی داری میگی؟!"
"جی کی اونجارو نگاه کن!ماشین قرمزه! راننده اش خیلی شبیه به ته ته اس!"
*یه نگاهی میندازه*
پشمام! اون واقعا ته ته اس! بیبی ته ته ی من!
ماشینش مثل ماشین ماست و هنوزم چراغ قرمزه و ماشینا وایسادن.
ماشین ته فقط یک اینچ باهامون فاصله داره و این یعنی
میتونم به خوبی ببینمش و واقعا دلم براش تنگ شده.
مامان پنجره خودشو کشید پایین..‌چی؟!وایسا ببینم پنجرشو کشید پاییننن؟؟؟
"سلام ته!!! هی بیبی تایگ-"
مامان رو میارم داخل ماشین.
"وات د ف.. مامان! بدون اینکه به من بگی داری صداش میزنی؟"
"یعنی من اجازه ندارم؟"
"مامان ما هنوز باهم اوکی نشدیم!"
"اوه ببخشید یادم نبود"
"بابا زود باش برو چراغ سبزه!"
"صبر کن عزیزم،برو دنبال ته!"
"ایده خوبیههه"
"صبر کن ببینم چی!!!"
"ماماننن!؟ هی بابا!! ناموصا جدیتونه؟! شت گاد شتتت"

~~~
تیپیکال همه مامانا بعد از دیدن همون دوستی ک ازش متنفریم میشه این پارت😂😂
بریم پارت بعد🚶‍♀️