Chapter 27

64 14 0
                                    

فلش بک

سهون با دیدن موقعیت ماشین چشماش درشت شد و به چان نگاه انداخت و چان در همون لحظه با لی تماس گرفت
بعد از دو بوق تماس وصل شد و صدای لی در گوشش پیچید
-واو مستر پارک خ...
که چان حرفشو قطع کرد
-سوهو پیشت؟؟
لی از لحن جدی چان جا خورد
-مطبش.. چطور؟؟
چان چشماشو فشار داد
-تو کجایی؟
-تازه رسوندم دارم برمیگردم
-همین الان برو پیشش.. عجله کن منم دارم راه می‌افتم زود باش!!
لی از حرفش جا خورد و این زنگ زدن چان بهش تنها یه معنی میده
سوهو در خطر...
با تموم شد حرف چان به رو به کای که در حال روندن ماشین بود کرد
-برگرد برو معطب... با تمام سرعت
صدای محکم لی نشون دهند چیز خوبی نبود
کای با سر تایید کرد و با سرعت دور زد و با سرعت بالایی بدون توجه به بوق مکرر ماشین هایی که کنارش می‌روندن  به سمت معطب سوهو حرکت کرد

با رسیدن به معطب وارد ساختمان شد و بی رمق پله ها رو بالا می‌رفت
مرگ شیومین و چن ضربه بزرگی براش بود و هنوز نمیتونست با این اتفاق کنار بیاد
با رسید به طبقه مورد نظرش کلید هاشو بیرون آورد تا وارد قفل در کنه که متوجه شد در بازه
شوکه شد و با خودش فکر کرد شاید خودش درو نبسته و اون مدتی بود که به معطبش نیومده بود با احتیاط درو باز کرد و وارد شد و برق روشن کرد و با دیدن فرد روبه روش شوکه شد و جا خورد
جونگ سوک همون طور که به صندلیش تکیه داده بود نیشخندی زد
-سلام جناب دکتر.. منو یادت؟!
و با خورد چیزی تو سر سوهو زمان انجام هر واکنشی ازش گرفت ولی ضربه اون قدر محکم نبود که کامل بیهوشش کنه تو همون حالت منگی دونفر زیر بغلش گرفتن و اونو کشون کشو به گوشه ای از اتاق بردن و روی صندلی گذاشتنش و شروع به بستنش کردن
بعد از بستن سوهو، جونگ سوک از جاش بلند شد و به سمت سوهو قدم برداشت و با رسیدن بهش کمی خم شد و چونشو گرفت و صورتشو سمت خودش کرد
-نوچ نوچ... چه قدر بدبخت به نظر میای...
سوهو سرشو به سمت دیگه ای چرخوند
-دست کثیفتو به من نزن
و با تموم شدن حرفش مشت محکمی تو صورتش فرود اومد که باعث شد گوشه لبش پاره بشه
در همون بین یکی از افراد روبه جونگ سوک گفت
-قربان دونفر مسلح دارن وارد میشن
جونگ سوک شقیقشو فشار داد
-حیف بیشتر از این نمیتونم باهات بازی کنم
و روبه افرادش کرد
-کارشو تموم کنید...
با تموم شدن حرفش سوهو و دست بسته بلند کردن و به سمت طناب داری که تا اون موقع امادش کرده بودن بردن
سوهو به سختی بالای صندلی رفت و یکی از افراد طنابو دور گردنش انداخت و محکم‌ کرد
جونگ سوک نیشخندی زد که صدا کوبیده شدن به در توجهشو جلب کرد
چشمی چرخوند و سمت سوهو برگشت
-جهنم میبینمت
و با تموم شون حرفش یکی از افراد صندلی زیر پای سوهو رو هل دادن و صندلی از زیر پای سوهو کنار رفت حجم زیادی از فشار به گلوی سوهو وارد شد و راهی تنفسشو بست و در همون لحظه جونگ سوک و افرادش به سرعت از پله های اظطراری بیرون رفتن
نفس سوهو کم کم داشت قطع میشد که صدای شلیک به در اومد و در باز شد و لی به سرعت داخل اومد با دید سوهو تو اون حالت به دو سمتش رفت و پاهاشو گرفتو به سمت بالا برد تا فشار از رو گلوی سوهو کم بشه
و در سمت دیگه کای صندلی برداشت و روش رفت و طنابو از دور گردن سوهو باز کرد و با کمک لی سوهو و پایین آوردن و رو زمین گذاشتن
و سوهو بلافاصله با باز شدن راه هواش شروع به سرفه کردن کرد و و هوارد میبلید و کای شروع به بازکردن دستاش کرد و لی با نگرانی به سوهو نگاه میکرد و آروم زمزمه کرد
-خوبی؟؟
سوهو نگاهشو به لی داد و آروم سر تکون داد
و بعد چند دقیقه فردی با عجله وارد شد و توجه همه و به خودش جلب کرد
چانیول با دیدن طناب دار و دیدن سوهو تو اون وضعیت دستاشو مشت کرد و زیر چشمی به بک نگاهی انداخت
-اون اشغال برام بگیر
بک سری تکون داد و به سمت بیرون حرکت کرد
و سهون به سمت سوهو رفت تا با اندک دانش پزشکیش وضعیت سوهو رو چک کنه
لی زمزمه ی چانو شنید و نگاهی به کای انداخت و با سر بهش اشاره کرد که دنبال بک بره
کای احترامی گذاشت و بلند شد و به دنبال بک از ساختمون خارج شد و با دیدن بادیگارد های چانیول با خیال راحت تری دنبال بک رفت
بک با رسیدن به ماشین فورا سمت راننده نشست و با نشستنش باز شدن در شاگرد توجهشو جلب کرد و با نشستن کای داخل ماشین کمی تعجب کرد اما نیاز به سوال پرسیدن نبود چون کاملا واضح بود برای چی دنبالش اومده پس ماشینو روشن کرد و از طریق هدست داخل گوشش با لوهان ارتباط برقرار کرد
-لو موقعیت همون ماشینو برام بفرست....

Fearless Where stories live. Discover now