اگوستوس به آرومی گفت:"عاشقتم."
گفتم:"اگوستوس."
گفت:"واقعا میگم."
به من خیره شده بود، و میتونستم ببینم که گوشهی چشمهاش چین خورده بود. "من عاشقتم، و لذت سادهی گفتن حقیقت رو از خودم منع نمیکنم. من عاشقتم، و میدونم که عشق چیزی نیست جز فریادی در پوچی، و به فراموشی سپرده شدن هم اجتنابناپذیره. و عاقبت همهی ما نابودیه و یه روزی خواهد اومد که همهی کارهای توی این دنیا به خاک برگردونده میشه، و میدونم که خورشید تنها سیارهی زمینی رو که داریم در خود خواهد بلعید، و من عاشقتم."
دوباره گفتم:"اگوستوس."
فقط همین رو میتونستم بگم.•کتاب: خطای بخت ستارگان ما
•نویسنده: جان گرین
![](https://img.wattpad.com/cover/257463037-288-k358995.jpg)