part 9...Substitute

185 32 28
                                    

چند دقیقه ای بود که بیدار شده بود ولی حال نداشت چشماش رو باز کنه. بوی جفتش رو حس می کرد ولی مطمئن بود کنارش نیست.

بلند شد و بعد از مالیدن چشماش راه طبقه پایین رو در پیش گرفت. وارد سالن خونه که شد جیا و هانا رو دید که داشتن حرف می زدن.

جیا : خب بعدی.. اروم بگو بتونم بنویسمشون

هانا : سه بار در هفته به دیوار های شهر سرکشی می کنی که نگهبان ها کارشون رو درست انجام بدن. سعی کن شب همراه تسی بری.

جیا : من یه آلفام نیازی نیست یه بتا مواظبم باشه.

هانا : تا وقتی نتونی میها رو شکست بدی وضع همینه بچه.. هیسو.. بیا اینجا..

دست جفتش سمتش دراز شد. جلو رفت و دستش رو تو دست هانا گذاشت.

هانا دختر رو کنارش نشوند بعد مجبورش کرد سرش رو روی پاش بزاره.

هیسو با اینکه که تعجب کرده بود مخالفتی نکرد. وقتی انگشتای هانا ببین مو های فرفریش رفت بدنش شل شد.

هانا : تازه ساعت نه صبحه یکم بیشتر بخواب.. داشتم می گفتم، هیچ جلسه شورایی برگزار نمی کنی حتی اگر خیلی ازت درخواست کردن.

جیا : یعنی می خوای بگی از پسش بر بیام؟

هانا : اگر لازم باشه می تونی بکشی شون؟

جیا : وات!! نه..

هانا : پس هیچ جلسه ای تشکیل نده.

جیا : اوکی.......

هانا : حواست به این امگا کوچولو هم باشه وقتی مادرش حالش خوب شد بیارش اینجا گفتم بهش یه شغل تو خونه خودمون بدن. این پسر تو خونه من بزرگ بشه از همه جا براش امن تره. حواست بهشون باشه. روزی یک ساعت حداقل تمرین کن. میگم تسی چکت کنه.

هیسو اروم گفت : پس اینطوری با یه جانشین رفتار میکنن..

هانا : پدرت اینطوری با تو رفتار نمی کنه؟

هیسو : مشاورش به من تعلیم میده. تا حالا حتی نشده یه کار دستم بده. البته منطقیه من جانشینش نیستم.

هانا : جیا میشه تنهامون بزاری.

جیا با اینکه از شنیدن حرف هاشون تعجب کرده از سالن خارج شد و راه اتاق میها رو در پیش گرفت باید بهش می گفت هیسو یه جانشینه...

هانا : تو چت شده هیسو؟ چرا همش گرفته ای؟

هیسو : هانا تو از من خوشت میاد؟

هانا : میشه از جفتم خوشم نیاد.

هیسو : اگر جفتت نبودم چی؟

هانا : من همینطوری راه نمی رم ملتو ببوسم. اون روز که تو جنگل بوسیدمت قصد داشتم کمکت کنم از دست دنورز فرار کنی چون ازت خوشم اومده بود ولی بعدش فهمیدم دخترشی..

Aroma Passion Waar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu