24.unconditional love

5.9K 820 876
                                    

سلام نو گل های خندان...

سالگرد لری، این دو اختر آسمانِ اسمات رو به همه دوستداران و رهروانشون تبریک و تهنیت عرض میکنم.‌👬❤💙💚

به امید روزی که ما بالاخره ازینا بکشیم بیرون و به زندگیمون برسیم😂

.
.
‌.
.
.
.
.
.
.

"خب پس تو خواب دیدی که کلارک گیبل میخواست به هری تجاوز کنه."

لیام در حالی که بسته چیپس رو تو یه کاسه بزرگ خالی میکرد پرسید.

"من هیچوقت راجع به کلارک گیبل حرفی نزدم."

"توصیفی که تو کردی دقیقا کلارک گیبل بود."

لویی پوفف کشید
"حالا هر چی اصلا نکته این نیست."

"میدونی الان که دارم فک میکنم تو همیشه عاشق برباد رفته بودی و همیشه هم یه توجه خاصی یه رت باتلر(کاراکتری که کلارک گیبل تو بر باد رفته بازی کرده) نشون میدادی...چطور زودتر نفهمیدم تو گیی!"

"من گی نیستم"

"او معذرت‌‌...بای"

"من بای هم‌ نیستم"
لیام در حالی که داشت تو یه کاسه دیگه چیپس میریخت ناگهان متوقف شد و نگاه پوکری بهش انداخت.
"لو... لطفا"

"جدی میگم نیستم... منطورم اینه تو یه مرد جذابی ولی من هیچوقت دلم نخواسته با تو کاری کنم!"

"این در واقع اونجوری کار نمیکنه-"

"هر چی... من فقط برای هری گی ام و همین"

لیام مکثی کرد و به لویی خیره نگاه کرد.
"لو؟"

"هوم؟"

"تو یه اسگولی اینو میدونستی؟!"

لویی چشم چرخوند و روی صندلی پایه بلند جلوی کانتر جا به جا شد و زیر لب هیس کشید.
لیام یکم اخماش‌ تو هم رفت.

"وقتی راجع به کار جدید بهش گفتی راحت قبول کرد که از استریپری استعفا بده؟!"

"خب نه دقیقا یکم بحث داشتیم ولی در نهایت تونستم قانعش کنم"

"که اینطور!"
تقریبا لویی رو دستپاچه کرد

"آ-آره هری کاملا منطقی برخورد کرد با قضیه..."
یه ناچو برداشت و فروش کرد تو سس سبز رنگ

"سالساست؟!"
ناچو رو گذاشت تو دهنش.

"خودت درستش کردی؟ واقعا خوبه"
با دهن پر گفت
و لیام طوری نگاش کرد که میگفت، 'میدونم‌ داری یه چیزی رو از من قایم میکنی'

"تو مطمئنی حالت خوبه؟!"
وقتی بی قراری اون روی صندلی رو دید دوباره پرسید.

"من خوبمممم"
از جاش بلند شد و سمت یخچال لیام رفت تا ازش آب برداره.

You're my masterpiece [L.s].[completed]Where stories live. Discover now