سوالای زیادی ذهن تهیونگ رو درگیر میکنن . اونا الان در حال قرار گذاشتنن ؟رسما یه چیزی بینشونه ؟ اگه جونگ کوک نبود با کس دیگه ای تو رابطه نمیرفت ، امیدوار بود جونگ کوک هم همین حس رو بهش داشته باشه .
هیچ شکایتی از اوضاع نداشت . جونگ کوک کسی بود که هرکی به جای تهیونگ بود محکم نگهش میداشت . مهربون بود و از تهیونگ به طور کامل مواظبت میکرد . گاهی وقتا تهیونگ به این فکر میکرد که توی زندگی قبلیشون هم همینکارا رو کردند . البته جونگ کوک هم عیب های خودش رو داشت . گاهی وقتا واقعا بچه میشد اما خب قابل درک بود . این مسافرت کوتاه مدت مثل ماه عسل شده بود و تهیونگ میخواست نهایت استفاده رو از این مسافرت ببره .
جونگ کوک اجازه ی بیشتر کارایی که تهیونگ میخواست انجام بده رو میداد و این تهیونگ رو خوشحال کرده بود . حتی اگه یکی از اون کارها بستن جونگ کوک به تخت باشه . لخت ، با یه تیکه یخ که تهیونگ اونو روی کل بدن جونگ کوک میکشید .
وقتی تهیونگ اولین بار اینو گفت جونگ کوک اخم کرد چون طبق گفته ی شوگا یکی از نشانه های کم خونی خواستن یخ بود. اینکه دلت بخواد با یخ بازی کنی و یخ بخوری.
" مگه حالت قرار نبود بهتر شه ؟! "
جونگ کوک یه ظرف یخ رو جلوی تهیونگ گذاشت و خودش کنارش نشست .
تهیونگ با هیجان یخ ها رو یکی یکی تو دهنش میزاشت و اونارو میمکید . حس خوبی که یخ به زبونش میداد باعث میشد به این فکر کنه که این یخ ها روی گردن جونگ کوک چه حسی دارن .
یهو خم شد سمت گردن جونگ کوک . تا حدی که نفس های سردش به گردن جونگ کوک میخورد .
" تهیونگ ؟ "
خواست دور شه اما تهیونگ با دستش پشت گردنشو گرفت . یخ رو بین لباش گذاشت و روی پوست گردن جونگ کوک کشید .
" تهیونگ داری چیکار ... اوه ! "
تهیونگ یخ رو روی پوستش میکشید و قطره های اب بودن که از گردن جونگ کوک سر میخوردن و از لای یقه اش توی بدنش میرفت . یخ رو تو دستش گذاشت و با لب و دهن خیس شروع به بوسیدن گردن جونگ کوک کرد .
وقتی حس کرد بدن جونگ کوک میلرزه ازش دور شد . جونگ کوک با لپ های سرخ شده و چشمای خمار بهش خیره شده بود .
" هیونگ "
با شنیدن صدای پرنیاز و شکسته ی جونگ کوک دلش ضعف رفت .
" هوم؟ ... جونگ کوکا ؟ "
دوباره یخ رو بین لباش گذاشت . چشمای جونگ کوک کاملا حرکات لب های تهیونگ رو زیر نظر گرفته بود .
بدون اینکه چیزی بگه نزدیک تهیونگ شد و بوسه ی خیسی رو شروع کرد . تلاشش برای گرفتن یخ از دهن تهیونگ باعث شده بود تهیونگ ریز بخنده . روی پاهای جونگ کوک نشسته بود و بوسه رو هدایت میکرد . جونگ کوک دستشو محکم پشت گردن تهیونگ گذاشته بود تا نزدیک ترش کنه .
![](https://img.wattpad.com/cover/189960193-288-k785282.jpg)
YOU ARE READING
Cut out all the ropes | Kookv/Vkook | Completed
RomanceCut out all the ropes Writer: aeterisks Translator: Shiva Main Couple: Kookv/Vkook Genre: Romance. Smut این کار فقط ترجمه شدست و تمام حق و حقوق نویسنده محفوظه 🌸