Hogwarts Mystery [L.s] [Z.M]

⚡Part 1⚡

ول ول ول
سلام:)

بخاطر هیجان زیاد mrk تصمیم گرفتم زودتر پارت اول رو آپ کنم.

و درباره زمان آپ کردن ها هنوز تصمیم نگرفتیم ولی بهتون اعلام میکنیم.

و ازتون خیلی خیلی ممنونیم بابت حمایت هاتون!😍 راستش انتظار نداشتم دیروز اینهمه استقبال بشه.🥺
لاو یو❤️

ووت و کامنت یادتون نره.
تمام کامنت های این پارت رو mrk جواب میده
و یه نکته دیگه، این داستان روال آرومی داره چون ما به جزییات با دقت پرداختیم پس صبور باشید و مطمئن باشید پشیمون نمیشید:)

All the love⁦❤️⁩
-Nrk🌻
**************************************

د.ا.د.هری

-من فقط ازت دوتا بلیط برای گلف خواستم!! اینا دیگه چیه آخه؟!

نایل برای بار هزارم غر زد و این سوال تکراری رو پرسید.خب تقصیر من نبود که بلیطای مسابقه گلف تموم شده بود! پس برای دفاع از خودم گفتم: بیخیال نایلر خب هاکی هم یه نوع ورزش محسوب میشه!

-آخه کدوم احمقی پول حروم میکنه تا بره و مسابقه حوصله سر بر هاکی رو ببینه؟!

چشمامو تو حدقه چرخوندم و با کلافگی گفتم: خب از هیچی که بهتره! تو تا حالا اینو امتحان نکردی! اصلا بیا باهم بریم شاید تو خوشت اومد.چون تو چیزی از هاکی نمیدونی دلیل نم...

- دقیقا هری! مشکل همینجاست! من هیچ چیزی از قوانین اون هاکی فاکی نمیدونم! تنها چیزی که ازش میدونم اینه که اونا با یه سری لباس عجیب غریب و یه جفت اسکیت با یه دسته بیل روی یخ سعی میکنن یه تیکه سنگ رو سمت دروازه ببرن!

دهنم از شدت تعجب باز مونده بود.خب فکرشو نمیکردم نایل دراین حد اطلاعاتش کم باشه.البته خیلی هم نباید تعجب کنم.غیر از گلف و فوتبال تقریبا هیچ ورزشی برای نایل جالب نیست!

ولی خب من نمیتونم اجازه بدم پول این دوتا بلیط لعنتی حروم بشه.پس با حیله و بدجنسی سعی میکنم از نقطه ضعف نایل استفاده کنم.آخرین ضربه رو میزنم وقتی که قیافم رو مثل یه پاپی مظلوم میکنم و میگم: خب اگه بریم اونجا قول میدم بعدش بریم پیتزا بخوریم!

نایل چیزی نمیگه.داره به پیشنهاد وسوسه انگیز من فکر میکنه.من که مطمئنم اون به پیتزا نه نمیگه ولی لب پایینم رو میدم بیرون که مظلوم تر به نظر بیام و زودتر اون شک و تردید نایل رو از بین ببرم.بعد از چند لحظه بالاخره نایل با لحنی که میخواد نشون بده مشتاق نیست آروم میگه: به حساب خودت دیگه؟

نیشم فوری باز میشه. با خوشحالی سر تکون میدم و میگم: آره آره همش به حساب خودم! پس حله دیگه؟

-گمون کنم؟!

توجهی به لحن ذوق زده نایل نمیکنم و میگم: خب پس من راس ساعت پنج دم در منتظرتم!