part two

5.2K 719 177
                                    

نگاهش رو به بدن لرزان کنارش انداخت... لبخند تلخی زد که جیمین اون رو تا اعماق وجودش حس کرد. جیمین به چشمانش خیره شد و با دیدن هاله ی اشکی که درونش به وجود اومدش، شک زده اسمش رو صدا زد: کوکی!

سعی کرد تلخی لبخندش رو با هلالی کردن چشمانش و نشان دادن دندانهای مروارید شکلش مخفی بکنه اما... لعنت به قطره اشکی که بی اجازه فرو ریخت و اشوب دلش رو به دوست کله شقش نشان داد!

دستش رو لرزان روی گونه ی خیسش کشید و بازوی الفای کنارش رو محکم گرفت: بریم جیمینی... برای امروز بسه.

با هم از راهروها گذشتند تا اینکه جونگ کوک به حرف اومد: مینی من باید یه سر برم دستشویی؛ تو برو کلاس منم سریع خودم رو میرسونم.

لبخند کوچکی زد و سرش رو تکانی داد: باشه.

جیمین دلش نمیخواست جونگ کوک رو که بخاطر حرفهای چند گرگ احمق ناراحت شده تنها بگذاره اما چون جونگ کوک ازش اینو می خواست، تصمیم گرفت تا برای چند دقیقه ای بهش فضای بیشتری بده.

وقتی جونگ کوک وارد سرویس بهداشتی شد، جیمین با اهی از در سرویس فاصله گرفت و با وعده ی اینکه اگه تا یه ربع دیگه پیداش نشد به دنبالش بیاد، به سمت کلاس رفت.
.
.
.
اینو نمیخواست... این دلشکستگی و این غم و اندوه!...

اون حرفا بدجور روش تاثیر گذاشته بود و ناراحت و افسرده اش کرده بود ... اون بعنوان تنها فرزند خانواده کیم همیشه بهترینها رو داشت، هیچ کس حق توهین و زیر سوال بردن موقعیت اجتماعی و جنسیتش رو نداشت. تحمل این حرفا برایش بشدت سنگین و ناراحت کننده بود.

اشکهایش که با سماجت از چشمانش فرو میریختند و گونه هایش رو خیس و نمناک میکردند رو با انگشتانش پاک کرد. حتما تا یه ربع دیگر جیمین دنبالش میومد، مطمئن بود چون جیمین رو بخوبی میشناخت!

شیر اب رو باز کرد و با دو دستش اب زیادی رو به سمت چهره ی سرخ از گریه اش پاچید تا شاید مقدار کمی از التهابش کم بشه. نیم نگاهی به انعکاس چهره اش انداخت و تصمیم گرفت از سرویس بهداشتی خارج بشه که ناگهان در سرویس بهداشتی باز شد و مسبب اصلی حال الانش وارد سرویس بهداشتی شد.

نگاه یونگی میخ چشمان سرخش شده بود. فقط یه کلمه از بین لبانش خارج شد و همان باعث شد تا جونگ کوک بهت زده سرجایش خشک شود: بابت رفتار اون معذرت میخوام!

متعجب زیر لب با خودش تکرار کرد: معذرت خواهی...

یونگی شانه ای بالا انداخت و قبل از اینکه از اونجا خارج بشه بهش گفت: فقط فکر کردم لازمه!

همین... برای جونگ کوک جالب بود بدونه دلیل این عذرخواهی چی هست!... یونگی در مدرسه به سرد بودن، خشن بودن و اهمیت ندادن به مسائل پیرامونش معروف بود، و حالا همین شخص پیشش اومده و معذرت خواهی کرده بود.

beyond - Vkook/namjinWhere stories live. Discover now