هري:
صبح ساعت شيش از خواب پاشدم.
خيليي گشنم بود ، دست و صورت نشسته رفتم در يخچال كوچيكمو باز كردم جز يه بطري شير و توش چيزي نبود پس توي ليوانم (چيه خو بچه كأسه نداره): ) شير ريختم و كمي هم از سريال (از اين چيزا ك شكلاتي داره رنگي رنگي هم داره ميريزن تو شير جاي صبونه ميخورن:/ )
توش ريختم و سر كشيدم بعد از اينكه اونو خوردم رفتم سمت دستشويي كار هاي مورد نياز و انجام دادم و اومدم بيرون و به سمت لباسام رفتم.
يه هودي سبزو يه شلوار كهنه مشكي پوشيدم و به سمت مدرسه راه افتادم .
توي مدرسه زين و ديدم .راسي زين بهترين دوستمه و ما چهار ساله ك باهم دوستام زماني ك پدر و مادرم زنده بودن رابطه خانوادگي داشتيم ! از اون موقعس ك باهميم .....
وقتي وارد دبيرستان شدم زين منو ديد و به سمتم اومد تا دست گچ گرفتمو ديد شوك زده پرسيد:پسر؟ دستت چي شده؟ چه اتفاقي افتاده؟
:هاي زيني ! چطوري چه خبر ؟
:ديك هد بحثو عوض نكن دستت چيشده؟؟
:امممم راستش ديروز تصادف كردم .
و همينطور كه باهم به سمت سالن و لاكرامون(اين كمدا ك توش كتاب متاباشونو ميزارن /: ) ميرفتيم ماجراي تصادف با منيجر هات رو براي زيني توضيح دادم ....
در لأكرم و باز كردم و كتاب رياضي و جزومو برداشتم و منتظر زين موندم تا اونم كتاباشو برداره !
بعد از اينكه برداشت گفتم:اينم از ماجراي من تو چه خبر ؟
:اوممم....هريي....راستش...منم يه خبر خوب دارم البته نمي دونم خوبه يا نه چون تو هميشه خيلي حساس بودي.
: چي شده زين؟
:راستش.....
من دوست پسر پيدا كردم !:چيييي؟؟؟
:عاره هري !
:زين ؟اون كيه ؟! ازش مطمعني؟!؟ ميشناسيش ؟!؟چطوري باهاش آشنا شدي؟!؟ رابطتون چقدر جديه ؟!؟ از كيه با همين ؟!؟
: صبر كن هري آروم باش يكي يكي
آره ميشناسمش.استوديو داره و آهنگ تنظيم ميكنه ..
اسمش ليامه 22 سالشه
اِد و ك ميشناسي دوستم ! يه روز همراهش براي ضبط آلبوم جديدش اونجا بود ك فهميدم تنظيم كننده آهنگاي اِد ليامه توي استوديو اون اهنگاشو ضبط ميكنه از اون روز باهم صميمي تَر شديم از اِد هم پرس و جو كردم پسر خوبيه ...
هري نميدوني ك يه تدي بر كيوته در عين حال هاااات و جذاب تو اين سه هفته خيلي دلبستش شدم !:چييي؟!؟؟ زين تو سه هفتس باهاش بودي و من الان دارم ميفهمم؟!؟ تو از همون اولش بايد بهم ميگفتي !
YOU ARE READING
The manager [L.S/Z.M]
Fanfictionهمه چيز از يه تصادف شروع شد ! هري پسريه ك توي منجلاب بدبختي دست و پا ميزنه ك روزي از روز ها شانس در خونشو به صدا در مياره...! اصلا شانس چيه؟ يه جفت چشم ابي؟ هشدار: بي دي اس ام زيام / لي تاپ( دام) لو تاپ( دام)