part 48

3K 505 140
                                    


"جانگ کوک"



صدای قرچ قرچ بخاری قدیمی اتاق نمیذاشت بخوابم. هنوز هوا کامل روشن نشده بود. میخواستم دنبال شوگا برم ولی واقعا توانش رو نداشتم. پاهام از خستگی میلرزید. دل شوره ی عجیبی داشتم. تهیونگ رو به زور به یک متل کهنه بردم و ته مونده پولم رو که از جیمین قرض گرفته بودم رو برای یکی دو شب به رییس متل که پیرمرد مستی بود دادم. بهم قول داده بود کاری نکنه ولی خب هیچوقت اونجوری ندیده بودمش. اصلا بهش اطمینانی نبود. اگر بلایی سر خودش یا شوگا بیاره؟


کلافه روی تخت نشستم و موهام رو لای انگشتام فشار دادم. بدنم مثل سرم درد میکرد. حس میکردم بعد از هر حرکتی میتونم صدای کشیده شدن استخونام روی هم رو بشنوم...یک هفته ای شده بود که تزریق نکرده بودم.


با روشن شدن صفحه ی موبایل به خودم اومدم. تهیونگ بود.


سریع برش داشتم.


-الو؟


-تفنگی که تو کمد قایم کردی رو تا ده دقیقه دیگه میاری کلاب میو میو!


گیج به کمد رو به روم خیره شدم.


-چی میگی تو؟ متلی؟


-اونروز که رییس دستم رو از وسط جر داد تو اون تفنگ رو با خودت برداشتی! چند وقت پیش تو کمد دیدمش. همین الان...


سریع حرفش رو قطع کردم:


-نمیارم! تو گفتی هیچ کاری نمیکنی!


با عصبانیت داد کشید:


-کوکی! برو اون تفنگ کوفتی رو بردار و لباسای خودت و من رو جمع کن. همین الان از خونه ی اون حروم زاده بیا بیرون! تو کلاب منتظرتم.


با شنیدن صدای بوق ممتد دادی کشیدم و مشتی به تخت زدم. چرا منو تو همچین موقعیتی میذاشت. داشتم ازش میترسیدم. باید چیکار میکردم؟ نمیتونستم شوگا رو تنها بذارم... اصلا به فرض اینکه چاقو هم زیر گردن جونگمین گذاشته باشه، بازم هممون شبیه همیم! شوگا توی این مدت یکی از مهمترین حامیای من بود. من نمیخواستم ترکش کنم. اونم وقتی صبح حالش رو دیدم....اون داغون بود.


با دستای لرزونم دوباره شمارش رو گرفتم. باید تلاشمو برای منصرف کردنش میکردم.


-من نمیام تهیونگ...این اشتباهه!


غرید:


-اگه الان نیای و پشتمو نگیری دیگه نمیشناسمت! میدونی که الان از همیشه جدی ترم!


با حرص فحشی دادم و داد زدم:


-لعنتی چی داری میگی؟ تو الان عصبی ای... میخوای با اون تفنگ کوفتی چیکار کنی؟


-سریع بیا وگرنه دیگه خبری از سرنگ هم نیست!


*****


مقابل آینه ی کثیف و پر از لکه ایستادم. زخم ها بالغ تر نشونم میداد. سرم رو زیر شیر آب بردم و با آب یخ مو ها و صورتم رو شستم.

BARCODE [VKOOK/YOONMIN]Where stories live. Discover now