Chapter 6

2.7K 204 66
                                    

چندثانيه بعد در دفترم باز شد. اون بود. نفساش سنگين و چشماش تيره بودن . اون در رو بست و اونجا ايستاد و به من نگاه كرد.

چشماش تيره بود، خيلي تيره ، تيره تر از هروقتي كه ديده بودمشون. صورتش قرمز بود .اون از هميشه عصبي تر بود. شايد من بايد فرار ميكردم ولي امكان نداشت چون اون جلو در ايستاده بود. همونطور كه من دنبال شانسي براي فرار دوربر دفترم ميگشتم اون شخصيت داركش توجه منو جلب كرد.

تمام چيزي كه من ديدم مردي با چشماي تاريك بود. مردي كه از هر راهي منو شكست. مردي كه يك روز بهش اعتماد كردم.با تمام چيزي كه داشتم بهش اعتماد كردم.

نفساش سنگين تر شدن.به عقب قدم برداشتم اما هر قدمي كه به عقب ميرفتم اون نزديك تر ميشد.ديگه قدمي برنداشتم چون پشتم رو ميز لمس ميكرد.اون نزديكتر و نزديكتر شد.ميتونستم بدنش كه دوباره به مال من چسبيده رو حس كنم.من نميخاستم نگاش كنم اما دستم رو فكش بود و داشت بالا مياوردش(صورتش رو).

"هيچوقت ديگه مثه اين لعنتي بيرون نرو" اون به سختي زمزمه كرد.

صداش اروم و گوش خراش بود.صداي اون تاريكه اما نه اينطوري تاريك و خطرناك...

صداي اون تاريك بود اما چيزي كه من دوست نداشتم اين بود كه يه حسي درونم ايجاد ميكرد.

من بخاطر نفسهاي كنترل نشده و سنگينش لرزيدم.اون سرشو گذاشت رو گردنم و نفس داغش همراهش اومد.سفرش(حركت كردن صورتش) از گردنم شروع شد تا گوشم.حس كردم كه لبهاس گوشم رو خيس كرد بعد زمزمه كرد:

"ترسيدي؟" حس كردم لبهاش تبديل به نيشخند شدن.

نميدونم.ترسيدم؟

"نه"

"مطمئني ؟"

"ا-اره"

"خوبه چون ميخوام تو.."لبهام رو گاز گرفتم.

نه لطفا نه.

"نه."من جواب دادم.

"نه."اون ابروهاشو داد بالا و پرسيد.

"تو شنيدي چه كوفتي گفتم" اين رو گفتم و چشم غره رفتم.ميخواستم ازش دور شم ولي دستاش فكم رو گرفت و نذاشت.

"واسه من چشم غره نرو"اون زمزمه كرد.

"من هركاري دوست دارم ميكنم"ميخواستم جلو بيوفتم ولي دستام رو فشرد و نذاشت.

نزديك گوشم شد و گفت "تو ميدوني كه واقعا صبرم رو تموم ميكني"

تو گوشم گفت و بدنم لرزيد.

اون نزديك تر شد به گوشم و خنديد.يه خنده ي كوتاه و تاريك.بعد گفت

"تو مال مني و دير يا زود بهم ميدي( :| )"

من خجالت كشيدم و سعي كردم هُلش بدم.نفس هاي گرمي به گردنم خورد و شروع به بوسيدن كرد و به أرومي پوستم رو خورد تا زماني كه به نقطه حساسم رسيد.اون سخت تر ميك زد و اون موقع بود كه صداهايي از دهنم در رفت.

Office (Sequel to Boss) |‌ CompleteWhere stories live. Discover now