Song: "Not In That Way By Sam Smith"
***
لویی:اممم..من میخواستم اینو رو در رو بپرسم ولی نمیتونم صبر کنم🙃هری:چیو؟😵
لویی:هری استایلز دوست پسرم میشی؟❤
هری:جوابت نعه😐
هری:متاسفم😔
هری:ولی نمی تونم🙁
لویی:چی؟😨
لویی:چرا؟😫
لویی:فکر کردم تو هم دوستم داری🙁😔
هری:من متاسفم بو😢
هری:من دوستت دارم ولی نه اونجوری❤
لویی:هری؟😶
هری:بله؟😊
لویی:فک کنم همه چی تموم شد.این ایده ی احمقانه ای بود و فک کنم بعد از این دیگه نتونم بهت تکست بدم😶
هری:چی؟اما لو..😮
لویی:نه هری😐
لویی:خدافظ هری استایلز.قلبمو شکوندی👋
Are you sure that you want to block this number?
Yes or no?
Yesلویی گوشیشو گذاشت رو میز و خودشو پرت کرد رو تختش.صورتشو تو بالش فشار داد و زد زیر گریه.هر دوشون تا زمانی که با فکر همدیگه خوابشون ببره گریه کردن.
-------
دیدید چی شد؟ریده شد به همه چیییییی😭😭😭😭
نویسنده ی الااااااااغ.هریه خررررررر.لویی بچارههههه😢
YOU ARE READING
Unknown number(persian translation)*Completed*
Fanfictionشماره ی ناشناس: دوستت دارم. هری:باشه. شماره ی ناشناس:عزیزم فکر کردم تو هم دوستم داری. هری:باشه منم دوست دارم عجیب غریب. شماره ی ناشناس:وات د فاز نایل این بازی رو بس کن هری:تو کی هستی؟ شماره ی ناشناس: وایسا ببینم..تو کی هستی؟ هری:من هریم و تو؟ شماره...