هری:منم دوست دارم❤
لویی:چی؟جوابمو دادی؟😱😱
لو:هری من واقعا معذرت میخوام😔
هری:اشکالی نداره💚
لویی:خیلیم داره😭
لویی:من واقعا روز بدی داشتم و عصبی بودم.ببخشید بیبی😔
هری:بخشیدمت😊
لویی:واقعا؟😱
هری:معلومه.من نمیتونم بدون بوبرم زندگی کنم😊❤
لویی:و منم نمیتونم بدون هزام زندگی کنم.بدون سان شاینم بدون هرولدم بدون پرنس جذابم😍❤
هری:آو داری کاری می کنم گریه کنم😢
لویی:اممم..من میخواستم اینو رو در رو بپرسم ولی نمیتونم صبر کنم🙃
هری:چیو؟😵
لویی:هری استایلز دوست پسرم میشی؟❤
Harry is typing...-----
خب قطعا میتونید حدس بزنید هری چی میگه دیگه؟من ابن قسمتو دوس داشتممم
YOU ARE READING
Unknown number(persian translation)*Completed*
Fanfictionشماره ی ناشناس: دوستت دارم. هری:باشه. شماره ی ناشناس:عزیزم فکر کردم تو هم دوستم داری. هری:باشه منم دوست دارم عجیب غریب. شماره ی ناشناس:وات د فاز نایل این بازی رو بس کن هری:تو کی هستی؟ شماره ی ناشناس: وایسا ببینم..تو کی هستی؟ هری:من هریم و تو؟ شماره...