کاور 🛐🛐
چند ماه بعد…
ویو تهیونگ
همونطور که جونگکوک قول داده بود، زندگیم راحت شد. دیگه پول دغدغهام نبود، و میتونستم زمان بیشتری رو با جیمین بگذرونم و روی درسام تمرکز کنم. اما با این حال، یه حس ناآرومی همیشه همراهم بود. انگار یه چیزی ته ذهنم مدام زنگ میزد.
هر بار که جیمین با اون چشمای صاف و معصومش بهم نگاه میکرد و از آرزوهای کوچیکش میگفت، من بیشتر حس میکردم که دارم یه راز بزرگ رو ازش پنهون میکنم. رازی که اگه فاش میشد، شاید رابطهمون رو از بین میبرد. سعی میکردم از محیطهای هکری و اون دنیای تاریک دور باشم، ولی میدونستم که من دیگه عضو اون دنیا بودم.
یه روز عصر، داشتم از دانشگاه برمیگشتم. هوا گرگ و میش بود و چراغهای خیابون تازه روشن شده بودن. سرم تو گوشی بود که احساس کردم یه نفر پشت سرمه. برگشتم، ولی کسی نبود.
“شاید توهم زدی تهیونگ.” با خودم زمزمه کردم.
اما این توهم نبود. وقتی رفتم تو کافهی همیشگی تا یه قهوه بگیرم، اونجا دیدمش.
اون مرد. همون قیافهی خشک، چشمهای تیز و کت و شلوار خاکستری.
نشسته بود پشت میزی که ته کافه بود و داشت یه مجلهی ورزشی رو ورق میزد، ولی من میدونستم که اون مجله فقط یه پوششه. اون داشت به من نگاه میکرد.
سریع قهوهام رو گرفتم و زدم بیرون. تند تند راه میرفتم، ولی حس میکردم سایهی اون مرد داره دنبالم میاد. قلبم شروع کرد به کوبیدن.
توی یه کوچه پیچیدم تا مطمئن بشم. چند ثانیه صبر کردم و از کنار دیوار نگاه کردم. بله. اونجا بود. داشت آروم و بدون عجله، مسیر من رو دنبال میکرد.
بدنم یخ زد. این دیگه یه اتفاق نبود. این یه تعقیب بود.
حالا این سوال مثل یه بمب تو ذهنم منفجر شد: اون کیه؟
آیا اون یکی از قربانیان بَکهون بود که میخواست از من انتقام بگیره؟ آیا از کارای من با خبر شده بودن؟ یا شاید… این مرد رو خود جونگکوک فرستاده بود تا مطمئن بشه که من هنوز “وفادار” موندم؟
برای اولین بار بعد از مدتها، حس کردم که یه هکر نیستم. حس کردم که خودم طعمهام. دنیای واقعی، تازه داشت شروع میکرد به نشون دادن دندونهاش. و تهیونگ، تو این بازی، دیگه پشت مانیتور امنش نبود.
با تمام سرعت از کنارش رد شدم و به سمت خونه فرار کردم
احساس میکردم مغزم داره ذوب میشه. نه به خاطر یه ارور توی کدنویسی، بلکه از یه ترس خام و واقعی. اون آدم داشت من رو دنبال میکرد. نه تو چت روم یا شبکههای اجتماعی، بلکه توی خیابونی که هر روز توش قدم میزدم.
ESTÁS LEYENDO
Little Hacker (kokoy)
Acciónماجرا از جایی شروع میشه که تهیونگ برای سرگرمی ،دوربینای مداربسته ، چراغ های راهنمایی و حتی گاهی گوشی استاد هاشو هک میکنه ، که البته این موضوع علاوه بر جلب کردن توجه پلیس ها بلکه باعث جلب توجه جئون جونگکوک رئیس بندر هم میشه! نویسنده:دونا ژانر:اکشن ،...
