«پس… من یه فایل مهم رو بهش میدم که اون رو دنبال یه ببر گمشده بفرسته و فکر کنه من هم یه مهرهی کوچیکم که دارم سقوط میکنم.»
«دقیقاً.» جونگکوک با انگشت به تلفن سیاهی که روی میز بود، اشاره کرد. «فایل رو چند دقیقه دیگه برات میفرستم. امشب نباید بخوابی. باید با استفاده از لپتاپی که بهت دادم، از خونهت به سرور دانشگاه نفوذ کنی و فایل رو در یک دایرکتوری عمومی، که مربوط به پروژههای دانشجویی قدیمی هست، قرار بدی.»
«و اگه اون بفهمه که این فایل، تقلبیه و من دارم از یه نفوذ پیچیدهتر استفاده میکنم؟»
«اگر اون اینقدر باهوش باشه که بتونه نفوذ تو رو ببینه، ما باید بریم سراغ برنامهی B. اما تهیونگ، به خودت اعتماد کن. کار تو بینقصه. این رو فقط در نظر بگیر: این اولین تیریه که تو به سمت گرگ رها میکنی. باید با دقت شلیک کنی.»
حالا کاملاً متمرکز شده بودم. تمام ترس و عصبانیت من از اینکه من رو ابزار خطاب کرده بود، محو شد و جای خودش رو به یک هیجان کاری داد. من قرار بود وارد یک بازی روانی خطرناک بشم. و خب این چیزی که من ازش لذت میبرم.
حدود یک ساعت بعد، من تو آپارتمانم بودم. کت و شلوار گرانقیمت روی صندلی آویزون بود و من با یه تیشرت گشاد، جلوی مانیتورها نشسته بودم. تلفن سیاه رنگ جونگکوک روی میزم روشن بود و فایلهای لازم رو برام فرستاده بود: یک دیتابیس آشفته و در هم ریختهی لاگهای قدیمی، و یک قطعه کد الگوریتم رمزنگاری شدهی سفارشی.
«باید این قطعات رو بهم وصل کنم، اما جوری که معلوم باشه عجله داشتم.» زمزمه کردم.
شروع کردم به کار. ابتدا، فایل اصلی لاگ تایتان رو باز کردم. هزاران خط دادهی مالی و ارتباطی وجود داشت که باید بخشهای بیاهمیتش رو جدا میکردم تا حجم فایل مشکوک نباشه. بعد، خط آخر رو به نحوی تغییر دادم که به نظر برسه به طور غیرمنتظره قطع شده .
سپس، کدی که جونگکوک فرستاده بود رو با دقت تمام، و با یک روش هک آماتورنما، درون فایل لاگ جاگذاری کردم. این مهمترین بخش بود؛ باید به نظر میاومد که یک هکر تازه کار اما با استعداد، این فایل فوقالعاده پیچیده رو به صورت خام روی سیستم عمومی جا گذاشته .
کد رمزگشایی شده (فقط برای لی جئونگ-هون قابل درک):
[...FRAGMENT-END-ERROR...] ENCR/AES-256-RTL-KEY: (T.V.M/79-05-18) 'TIGER'
تا اینجای کارو بدون نقص پیش برده برده بددم
"خودشه به این میگن یه چیزی "
و یه یکی لز اسپرسوهایی که از قبل آماده کرده بودمشون و به ترتیب و منظم رو میز چیده شده بودن رو برداشتم و سر کشیدم.
ساعت از نیمه شب گذشته بود. زمان عملیات.
لپتاپم رو به سیستم امنیتی دانشگاه وصل کردم، اما نه برای نفوذ کامل، بلکه برای یک دسترسی بسیار سطحی و موقت. من فقط میخواستم یک فایل رو روی یک سرور خاص قرار دهم.
YOU ARE READING
Little Hacker (kokoy)
Actionماجرا از جایی شروع میشه که تهیونگ برای سرگرمی ،دوربینای مداربسته ، چراغ های راهنمایی و حتی گاهی گوشی استاد هاشو هک میکنه ، که البته این موضوع علاوه بر جلب کردن توجه پلیس ها بلکه باعث جلب توجه جئون جونگکوک رئیس بندر هم میشه! نویسنده:دونا ژانر:اکشن ،...
little hacker p6
Start from the beginning
