- ...خب، اگر تکنولوژیای که ما ازش استفاده میکنیم انقدر پیشرفتهست و خفنتر از چیزیه که مردم تو قرن 21 داشتن، پس چرا الآن یه ویروس فسقلی اینطور همه چیز رو به هم ریخته و هکرهای کمپانی اینجوری برای نابودیش به بنبست خوردن؟
تهیونگ سؤالِ به احتمال هزارمش رو درست بعد از گرفتن جواب نهصد و نود و نهمین سؤالش از سوکجین پرسید. جادوگر بزرگتر بدون خجالت آه غلیظ و خستهای کشید و شقیقههاش رو مالید. کمکم داشت در دل آرزو میکرد که کاش گلیچ قبلی گرفتهبودش و مغزش میترکید؛ احتمالاً نمیتونست دردناکتر از سوراخ شدن جمجمهش با سؤالات ظاهراً بیپایان اون رنجر بیش از حد کنجکاو باشه.
احساس میکرد داره حس و حال فرانکشتاینی رو که کلی میخ تو سرش فرو رفتهبود درک میکنه!
وقتی سوکجین همونجا کف زمین نشست، بقیه هم از حرکت ایستادن. نگاههای گیجشون با اشارۀ مرد برای نشستن جواب دادهشد و اونها هم بیخیال نسبت به خاکی شدن لباسهاشون، وسط بیابان جا گرفتن تا نفسی تازه کنن. از اونجایی که چشمهای کنجکاو و منتظر تهیونگ مستقیم به صورت سوکجین زل زدهبودن، مرد نتونست نادیدهش بگیره. به امید اینکه اون آخرین سؤال پسر باشه، جواب داد:
- به قیافهت نمیخوره اهل کتابهای قدیمی باشی. ولی توی کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» یه دیالوگ هست که یه جورهایی جواب این سؤالت رو میده: باید با تمام توانت بدوی تا همونجایی که هستی بمونی.
فکر میکرد اون جمله ذهن تهیونگ رو برای چند دقیقه هم که شده درگیر خودش کنه و دیگه چیزی نگه. اما اشتباه میکرد:
- اسمش رو تا حالا نشنیدم... کتاب مال زمان شماست، هیونگ؟
- برداشتت از «قدیمی» سن و سال منه؟
سوکجین با چشمهایی سرخ که ممکن بود ازشون لیزر شلیک شه پرسید. نامجون که میدونست برادرش چقدر روی سنش حساسه، با لبخندی که سعی در جمع کردنش داشت زانوی سوکجین رو فشرد تا بیخیال ریختن خون رنجر بیچاره شه:
- خب، اون جمله معنیش چیه، هیونگ؟
سوکجین با آه موهاش رو از صورتش عقب روند. چتریهای خرماییش به لطف ظاهری که بازی برای کارکترش ساختهبود بالا نمیموندن و مدام توی پیشونی و جلوی چشمهاش میریختن. اگر تهیونگ دو دقیقه زبان به دهن میگرفت، شاید میتونست برای مدتی باندانای اون پسر رو ازش قرض بگیره تا لاأقل بتونه درست دور و برش رو ببینه.
- منظورش اینه که همۀ موجودات همزمان با هم و به یک نسبت پیشرفت میکنن. اگر با تمام قوا به جلو حرکت کنی، بقیه هم همین کار رو میکنن و درنهایت، مثل این میمونه که همه نسبت به هم در همون جایگاه قبلیشون موندن. بهش میگن «قانون ملکۀ سرخ» چون اون دیالوگ مال یه کارکتر به همین اسمه.
YOU ARE READING
LEVEL UP; ERROR!
Fanfiction✅️ Completed 💖 فصل اول >> LEVEL UP 💜 کاپل: نامگی/شوگامون + کوکمین + ویهوپ + استریت سوکجین 🎮 ژانر: فانتزی × عاشقانه × اکشن × برشی از زندگی × گیمر AU ✨️ محدودیت سنی: 15+ 👾مقدمه👾 [خطا! امکان ترک بازی وجود ندارد!] اون نوتیفیکیشن کوچک برای نابود شدن...
