part6

155 32 6
                                    

این پرونده هر لحظه عجیب تر میشد و نامه ی کلاغ هم چیزی از رومخ بودنش کم نمیکرد
(هایی کوکی عزیزم
چیزی از اخرین دیدارمون نگذشته
صحنه ی قشنگیه؟
داشتم سعی میکردم که شبیه ارثروس¹ بشن
به هر حال معذرت میخوام جناب کارگاه به هیچ وجه راهنماییت نمیکنم
ولی امیدوارم بتونی عدالتو پیدا کنی به هرحال یسری قانونو میشکنن تا چیزی که درونشون شکسته رو دوباره پیوند بدن
کلاغ تو-)
مزخرف بود...همراه با خوندن نامه سنگینی نگاهی رو حس میکردم
و با دیدن سایه ی قامت کوتاهی که پشت در دیدم به سمتش حرکت کردم
با محو شدنش به قدمام سرعت دادم و بعد از خروجم ار ساختمون متوجه یهویی بسته شدن در قصابی روبه رو شدم
به ارومی مسیر عرض خیابونو رد کردم و با رسیدنم به در قرمز رنگ قصابی واردش شدم
اشکای روی صورت بچه ای که تو بغل مرد روبه روم بود گواهی میداد که صاحب سایه کی بود
با رد شدنم از گوشتای اویزون شده داخل فضای کوچیک مغازه خودمو به میز وسط مغازه ی نچندان بزرگ رسوندم و با خیره شدنم به مرد و پسر بچه ی روبه روم بیشترین چیزی که توجهمو بخودش جلب میکرد چهره ی بیروح مرد و اشکای بچه بود
بعد از  کنار زدن لبه ی کتم نشان فلزیمو کمی نمایان کردم لحن سوالی لب زدم
-اقای؟
+مین یونگی هستم
با لحنی سرد تر از چهره ی بیروحش  زمزمه کرد که با اشاره به بچه دوباره پرسیدم
-پسرته؟
+برادرمه،چیزی شده؟
-دوتا خانم تو ساختمون روبه روییتون طبقه سوم فوت شدن و برادرتونو اونجا دیدم توضیحی براش دارین؟
+اون دوتا هرزه؟مرگشون بهترین خبری بود که شنیدم از قاتلشون بشدت ممنونم
-اوه...فکر میکنم بهتره تا اداره همراهیم کنین جناب
-خوشحال میشم
با بیرون کشیدن روپوش خون آلودش و گرفتن انگشتای کوچیک بچه تو دستش همراهم از مغازه خارج شد
با دیدن تیم پزشکی قانونی که وارد ساختمون میشن به همراه اون دونفر به سمت اداره حرکت کردیم
با ورودمون به یکی از افسرا اشکاره کردم که اقای مین رو به همراه بچه به اتاق بازجویی ه
راهنمایی کنه
حالا بالاخره حسش میکنم بالاخره داریم به کلاغ نزدیک تر میشیم
.
.
‌.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
1ارثروس:معنی صبح گرگ و میش، یکی از موجودات افسانه‌ای در اساطیر یونان فرزند تایفون و اکیدنا ارثروس سگی بود که دوتا سر و هچنین یه دم به شکل مار داشت و برادر سربروس سگ نگهبان هادس بود🫶
.
‌.
خیلی حمایتاتون کم شده که فکر میکنم بخاطر امتحاناته اگه مایلین تا بعد امتحانات پارت نذارم بگین اکیه✨

Crow-VkWhere stories live. Discover now