_کیونگسویا. آقای بیون چیه؟ فقط بهم بگو بکهیون.
کیونگسو لبخند محجوبی زد.
_بههرحال شما یه موقعی رییسم محسوب میشدین. یکم سخته اینطوری بیادب باشم.
مرد بزرگتر نگاه کجی انداخت.
_چه فایده؟ دیگه نیستم.
نفس عمیقی کشید و دستش رو روی دستهای مرد کوچکتر گذاشت.
_کاملا میفهممت ولی مطمئنی نمیخوای برگردی؟ مدتیه از اون پرونده گذشته و هیچی تقصیر تو نبود. کیونگسویا بعد تو هیچکس به دلم نمیشینه.
لحن مهربون و بامزهی بکهیون، مرد کوچکتر رو به خنده انداخت.
_هیونگ من بهت یکی از هوبههامو که به تازگی فارغالتحصیل شده معرفی میکنم. واقعا کارش خوبه. تازه فکر کنم تو هم به خوبی بشناسیش.
بکهیون همینطور که نوشیدنیش رو مزه میکرد، پرسید:
_جدا؟ کی؟
_اِ؛ هیونگ شما اینجایید!
صدای چوی مینهو مکالمهی اونها رو ناتمام گذاشت. کیونگسو کارت ویزیتی که از جیبش درآورده بود، توی دست بکهیون که به سمتش دراز شده بود گذاشت. بکهیون سری برای کیونگسو تکون داد و کارت رو توی جیبش گذاشت. با آقای چوی دست داد و بعد از مکالمهی کوتاهی بهش گفت که چند دقیقه دیگه میاد دفتر تا با هم صحبت کنن. آقای چوی اونها رو تنها گذاشت.
_کیونگسویا ممنونم. میدونم آدمی که تو بهم معرفی کنی حتما عالیه ولی منظور من این نبود. من دلم میخواد تو برگردی. تازه شرکت رو دارم گسترش میدم. مطمئنم که حداقل یه تیم دو نفره برای بخش حقوقی شرکت نیاز دارم.
بکهیون دستهای گرم کیونگسو رو فشار میداد و مطمئن میشد تا تماس چشمیاش رو با اون چشمهای درشت مشکی قطع نکنه. کیونگسو لبخند مهربونی زد.
_نمیدونم چی پیش میاد ولی حتما بهش فکر میکنم.
مرد بزرگتر لبخند بزرگی زد و بعد از خداحافظی بهسمت دفتر آقای چوی حرکت کرد. قبل از واردشدن به دفتر کارت ویزیت رو از توی جیبش درآورد تا نگاهی بهش بندازه._اینکه کایه!
لبخند کمرنگی زد و کارت رو دوباره توی جیبش گذاشت. زمان سریع میگذشت و حالا اون بچه درسش تموم شده بود. در زد.
_آ، بفرمایید.
در دفتر رو باز کرد و مرد غریبهای رو توی فاصلهی خیلی نزدیک با آقای چوی دید. فضای اتاق کمی عجیبوغریب شده بود. الان که خودش با چانیول بود، احساس میکرد بهتر از قبل میتونه روابط مخفی بین آدمها رو بو بکشه. توی دلش لبخندی به افکار خودش زد و با هر دونفر سلام داد.
![](https://img.wattpad.com/cover/186377715-288-k81511.jpg)
आप पढ़ रहे हैं
Sew Me Love
फैनफिक्शनپارک چانیول برای رسیدن به آرزوهاش مجبور میشه دورهای رو بهعنوان کارآموز پیش خیاط ماهر و معروفِ مشهورترین برندِ دنیا، بیون بکهیون، سپری کنه. و مهمترین چالش زندگی هر دوی اونها توی همین برههی زمانی رقم میخوره... 💕 #Sew_me_love 🧵 FICTION : برای...
📍 شصتونه: Forever Love 📍
शुरू से प्रारंभ करें: