هیونجین کل راه رو زیر مشتهای کم زور فلیکس رانندگی کرد و با رسیدن به خونه سریع پیاده شد و سمت در فلیکس رفت
با تقلاهای پسر نفس عمیقی کشید و به آرومی گفت_ یه دقیقه آروم بگیر بذار کمربندتو باز کنم رفتیم داخل هر چقدر خواستی منو بزن باشه؟
فلیکس عصبی به طرف دیگهای نگاه کرد و صبر کرد تا هیون کمربندش رو باز کنه
پیاده شد و به دور و برش نگاه کرد
به راحتی میتونست فرار کنه ولی کجا میرفت؟
هیونجین که هر جایی که ممکن بود بره رو میشناخت
به غیر از اون...اصلا میتونست انقدر راحت همه چیز رو پشت سرش بذاره و بره؟
سرش رو پایین انداخت و وارد خونهی گرمشون که انگار از همیشه سرد تر و دلگیر تر بود شد
هیونجین کتش رو روی کاناپه انداخت و فلیکس میخواست مثل همیشه گیر بده که به یاد آورد الان بی اهمیت ترین چیز ممکن کت هیونجینه
کنار کت نشست و سرش رو بین دستاش گرفت
اونقدر شوکه و گیج بود که حالا که بالاخره رسیده بودن نمیتونست هیچی بگه
و از طرف دیگه هیونجین نمیدونست چطوری توضیح بده
چی باید میگفت؟
ببخشید دو سال تمام فکر میکردی یه پلیسم و عاشقم شدی ولی در واقع رئیس یه باند قاچاق بودم که کشتن آدما جزو کارای روزمرمه
ساکت رو به روی هم بودن تا وقتی که فلیکس یکدفعهای به حرف اومد+تو..قاتلی
هیونجین نفس عمیقی کشید
_ باید باشم
+ی..یعنی چی
هیونجین عصبی به طرف دیگهای نگاه کرد
نمیخواست این چیزها رو برای پسرک معصومش باز کنه_ نمیتونی با دستای تمیز رئیس یه باند باشی
فلبکس بلند شد و یقهی دوست پسرش رو محکم توی مشتهاش گرفت و داد زد
+ خب اصن چرا تو باید همچین کوفتی باشی
هیونجین به زمین چشم دوخت
چی میتونست برای عشقش بگه
فلیکس که از سکوت هیون عصبانی تر میشد بلند تر فریاد زد
+ چرا هیچی نمیگی لعنتی چرا؟؟؟؟
اشکهای فلیکس راهشون رو به گونههای قرمز شدش باز میکردن و قلب هیونجین با دیدن اون قطره ها تیکه تیکه میشددستاش رو بالا آورد و دو طرف صورت پسرک گذاشت
_ گریه نکن عشق من
YOU ARE READING
𝕐𝕚𝕟 𝕒𝕟𝕕 𝕐𝕒𝕟𝕘 (Hyunlix Ver.)
FanfictionCouple:HYUNLIX, MINSUNG Ganres: Action, harsh, mystery, romance, smut🔞 Author:NV S: 1402.1.21 E: آپ: هر شنبه "اولین باری که چشمام اونو دیدن هیچوقت یادم نمیره انگار قلبم بعد سالها برای اولین بار میتپید " هیونجین ۲۸ ساله بعد دو سال توی پنهان کردن...