سشوار رو خاموش کرد و دستی تو موهای لختش کشید.از توی آینه نگاهی به پشت سرش انداخت و خطاب به پسری که روی تخت نشسته بود و با دقت کتاب می خوند پرسید.
-وسایلتو جمع کردی؟
-اوهوم.
-چیز دیگه ای نمی خوای برداری؟
-نه.
تمرکز پسر موقع مطالعه همونقدر که به نظرش جذاب می اومد گاهی اعصاب خردکن بود. می دونست از بیرون شبیه یه پسر بچه ی حسود به نظر میاد ولی همه توجه دوست پسرشو واسه ی خودش می خواست و درحال حاضر اون کتاب با جلد قطورش بزرگترین رقیبش به حساب می اومد.
بدون اینکه نگاه خصمانه اش رو از اون دشمن کاغذی برداره به سمت تخت رفت و به تقلید از پسر به تاج تخت تکیه داد.
چند لحظه ای درانتظار توجه نشست و وقتی چیزی نصیبش نشد بهش نزدیک تر شد و دست هاشو دور پسر حلقه کرد.
-راستشو بگو داستانش واقعا انقدر جذابه یا واسه اینکه حرص منو در بیاری اینطوری بهش چسبیدی؟
-نمی تونم تصمیم بگیرم هر دوش به یه اندازه لذت بخشه.
حلقه دستهاشو محکم تر کرد و صدای خنده ی پسر بلند شد.
-واقعا می خوای به خاطر حسادتت به یه کتاب چهارصد صفحه ای خفه ام کنی؟
-توچی؟ واقعا می خوای تا تموم کردن این چهارصد صفحه بهم بی توجهی کنی؟
-فقط هفتاد صفحه مونده. بعدش دوتایی می خوابیم و واسه سفر فردامون آماده می شیم.چطوره؟
صورتشو تو گردن پسر فرو برد و زمزمه کرد.
-اصلا خوب نیست.
-یعنی ترجیح می دی کتابم نصفه بمونه با خودم بیارمش و تو سفر بخونمش؟
بوک مارک رو از میز برداشت و بدون توجه به اعتراض های پسر بین صفحات کتاب گذاشت.
-حتی فکرشم نکن بزارم چیزی حتی یه دقیقه از وقتتو از من بگیره.
کتابو از دستهاش بیرون کشید و رو پاتختی سمت خودش انداخت.
-بعد از اینهمه مدت بالاخره داریم می ریم سفر، یک هفته کامل، فقط من و تو. بدون این شیطان های کاغذی، بدون ساعت های طولانی کار، بدون هر بهونه ی کوفتی دیگه ای که تو رو ازم دور می کنه.
-باید اعتراف کنم این یجورایی رمانتیک ترین چیزی بود که تو چندماه گذشته بهم گفتی؟
کمی حلقه دستهاشو آزاد کرد و اجازه داد پسر راحت تر خودشو تو آغوشش جا کنه. بوسه ای به پیشونی اش زد.
-انقدر بدجنس نباش من همیشه رمانتیکم.
صورتشو جلوتر برد تا لب های خندون دوست پسرشو ببوسه.
YOU ARE READING
The Good Asshole
Fanfiction"...می گفت یه آدم خوبِ عوضی اولین سیگارو دستش داده.هیچوقت نفهمیدم اون ادم اونقدر خوب بود که حتی با وجود عوضی بازیش نمی تونست به خوبیش اشاره نکنه یا اونقدر بد که حتی موقع به یاد آوردن یه خاطره ساده هم نمی تونست بهش فحش نده." عوضی خوب کاپل ها:تهگی،جین...