27| Warm Embrace of Grief

142 48 107
                                    

᯽ᴛᴏ ᴍɪɢʜᴛ ʟɪᴋᴇ ʟɪsᴛᴇɴ ᴛᴏ: دشت پروانه ها،‌ سوگند و کوروش

᯽ʟɪᴋᴇ ᴀɴᴅ ᴄᴏᴍᴍᴇɴᴛ

« آغوش گرمِ سوگ»
•᯽❀᯽•


شانون جونز پرستار داوطلب در درمانگاه مهاجرین که از قصد زنان خارجی رو اخته میکرد و اعضای بدن کسانی که میمردند رو میفروخت، در حیاط پشت خانه اش به قتل رسید‌.

ریس: من نمیتونم هضم کنم‌. این ضعف سیستم قضایی ما رو نشون میده که نتونستیم این حرومزاده های اشغال رو دستگیر کنیم، ولی یه آدم معمولی تونسته و حالا داره به سزای اعمالشون میرسونه و ما بازم نمیتونیم به چنگش بیاریم!

مرد مشتش رو به پیشانی اش کوبید و کلافه نفسش رو بیرون داد.
بعد از هری، باز هم مَردم مردند. ریپر شدو همچنان در کوچه ها بو میکشید و جرم و جنایت رو سلاخی می‌کرد. کسی سرنخ جدیدی از محل های جرم پیدا نمیکرد چون کسی بصیرت و چشم بینای هری رو نداشت.

اِللا گالیتزه با نتایج کالبد شکافی تو دفتر او حاضر بود. نایل کنار قاب چوبی در دست به سینه تکیه زده و به پاهاش نکاه میکرد.

نایل: از بخش مواد مخدر یه گزارش رسیده که خانم جونز به مجروحین چاقوکشی یا تیراندازی یه گروهک های فاسد و مجرم کمک های پزشکی میرسونده. یه ساقی مواد شناساییش‌ کرده و گفته چندباری براش مشتری اعضای بدن جور کردن. یا جونز با بعضی از مهاجرین وارد مذاکره می‌شده تا با جاساز کردن بسته هایی توی بدنشون از مرز رد بشن.

ریس: و همچین ادمی آزادانه میچرخیده! اینم از این. من امروز با کلادیا درباره ی پیشرفت پرونده قرار دارم چی بهش بگم؟!

کلافه و از روی حرص دستش رو بالا انداخت و به صندلی اش تکیه داد. چرخید و بی‌قرار پاهاش رو روی زمین کوبید.
اللا با گیجی به او و بعد نایل نگاهی انداخت و بازرس متوجه ی درک نکردن او شد.

نایل: دوست دخترشو میگه! کلادیا‌ مورس، معاون شهرداره‌.

دختر ابروهاش رو با حالت فهمیده بالا انداخت و بعد باز مقابل ریس ایستاد. مرد زیر چشمی نگاهی بهشون انداخت و بعد غرید.

ریس: از جسد چی دستگیرت شده؟!

دختر با اینکه بالاخره مورد توجه قرار گرفته جا خورد و با جمع و جور کردن حواسش، جلوتر رفت.

اللا: آلت قتاله همون قبلی بوده. روش قتل به همون شکل و علت مرگ خونریزی. پوستش و زیر ناخن هاش تمیز بود و با اینکه میدونستم قاتل تمام جسم مقتول رو از آثار خودش پاک میکنه پس رفتم سراغ چیزی که دستش بهش نمی‌رسید. خب... نه کاملا ولی دست نخورده باقی مونده!

ریس: و اون چیه؟

اللا: معده ی قربانی!

زن تخت شاسی درون دستش رو زیر و رو کرد و تکه برگه ایی حاوی توضیحات بیرون کشید.

The Melody In Fuss Of FlamesWhere stories live. Discover now