᯽ᴛᴏ ᴍɪɢʜᴛ ʟɪᴋᴇ ʟɪsᴛᴇɴ ᴛᴏ: Find You by Nick Jonas
᯽ʟɪᴋᴇ ᴀɴᴅ ᴄᴏᴍᴍᴇɴᴛ
«قربانیِ نامربوط»
•᯽❀᯽•دو ساعت از نیمه شب گذشته بود که با صدایی مثل کوبیده شدن در از خوابِ هوشیارش بیدار شد.
سراسیمه و مملو از دلهره سمت در رفت و قبل از باز کردن آن از چشمی نگاهی انداخت.ملودی: خدایا!!!
کلید رو در قفل اهسته چرخاند و بعد از باز شدن نصف نیمه ی در، شاهدِ برادری بود که با سر و وضع ناجور و عجیب از ناکجا ظاهر شده. و... اون خون بود اطراف صورت و گردنش؟ لکه های روی لباسش؟ از صورت دختر شوک و ترس میچکید.
ملودی: پناه بر خدا... لویی چی شده؟
مرد متوجه ی ظاهر خودش بود و وقتی به سرعت وارد خونه میشد سعی کرد توضیح دهد.
لویی: خون من نیست نترس. ماجرای درازیه باور کن نمیخواد بدونی.
مل در رو بست و دنبال برادرش دوید تا از ورود پر سر و صداش به اتاق بچه هایی که به سختی خوابیدند، جلوگیری کند.
ملودی: هی کجا میری؟
لویی: باید بریم.
ملودی: تو که الان اومدی.
لویی: مَلی باور کن منم نمیدونم چه خبره ولی باید با بچه ها بریم یه جای امن.
ملودی: منم لازمه بیام؟
لویی: نمیدونم!
صورتش رو جمع کرد و عاجزانه گفت و نفسش رو بیرون داد. روی صورتش دست کشید و به جایی که بچه ها خواب بودند خیره شد.
لویی: باید بریم یه جا پنهان شیم. لازمه توام بیایی هرچی باشه خانواده ایی.
ملودی: چی شده مگه؟ هری کجاست؟
لویی: قول میدم تو راه یا وقتی رسیدیم توضیح بدم. اما الان__
ملودی: کجا برسیم؟
هر ثانیه چشم های دختر از حمله ی حادثه های مختلف به سمتش و تمام اخبار پیچیده گرد تر میشد.
لویی: تو راه فکر کردم بهش. هنوز اون کلبه ی جنگليتو داری؟ اونی به من و هری شب عروسی قرض دادی؟
ملودی: دارم لویی. اما الان میخوای راه بیوفتیم بریم اونجا؟ شبه، تاریکه، خطرناکه.
نگاهی به لباس های لویی انداخت و ادامه داد.
ملودی: تو خسته ایی، خوابت میاد، باید دوش بگیری، لباساتو عوض کنی. نمیشه امشبو استراحت کنی فردا راه بیوفتیم؟
لویی گوشه ی ابروش رو خاروند و نفسش رو بیرون فوت کرد. روز سختی بود. کتک خورد، دوید، ترسید، قتل دید، از هری دوباره جدا شد!
YOU ARE READING
The Melody In Fuss Of Flames
Random*ᴏɴ ɢᴏɪɴɢ*²⁰²² سایه ایی در بردفورد به راه افتاده که زندگی رو از پارگی های کمر زن ها بیرون میکشد. برقرار کردن تعادل بین تعقیب کردن صاحب این سایه با رسیدگی به دو جفت چشم آبی، برای کاراگاه دشوار تر شده. در خانه ایی نو که از ضربان قلبش بنا شده، جانی نو...